اقلیدس در آتن تحت تعالیم شاگردان افلاطون بود، اما پس از فتح مصر توسط اسکندر و نامگذاری و ایجاد شهر اسکندریه، وی در شمار بنیانگذاران «موزه» بزرگ و کتابخانهای قرار گرفت که تحت تأثیر قوانین روشن فکرانه فرهنگی بطلمیوس اول در این شهر بنا شده بود. بطلمیوس به کمک جاذبه ابتدائی Diaghilev (که بعدها با انگیزههای مالی حمایت شد) برترین افکار و استعدادهای دنیای کهن را حول یک قطب ذهنی و فکری نوین گردآورد که مباحث آن از عربستان، یونان، آسیا، اروپا و آفریقا نشأت میگرفتند.
اسکندریه، در راستای یک حرکت واقعی در زمینه فرهنگ nombril du monde، در حد یکی از نخستین جوامع بینالمللی ارتقاء یافت که نه تنها یک مرکز صرفاً یونانی به حساب می آمد بلکه مرکزی برای Semitism سامی ها نیز محسوب شد.
مردمان این شهر که از نژادهای گوناگون بودند، به صورت منحصر به فرد و آزادانه به آمیزش و تبادل فرهنگی و تجاری پرداختند. این حجم وسیع از مبادلات باعث ایجاد مطالبات جغرافیایی، دریانوردی و مهندسی قابل استفاده در زمینه هنر مهجور و خلاصه شده ریاضیات پیشین شد.
در همین راستا، ریاضیات یونانی Hellenistic به صورت یک زمینه مطالعاتی متفاوت از فلسفه معنوی دور از ذهن که مربوط به محققین کلاسیک بود، درآمده و در عوض به واسطه اندازهگیریها، مقیاس، نقشهبرداری و ساخت و سازها در برگیرنده جنبههای کاربردی شد.
دانش ریاضیات، به طور اخص، در فضایی شروع به رشد و تکامل کرد که حریصانه مشتاق حیرت و شگفتی بود. ساعتها و وسایل آبی، پمپها و کلیه ابزار و ادواتی که به وسیله آب و باد فعالیت میکردند، در حکم ماشینهای خودکار نیرومندی بودند که منجر به رشد و پیشرفت دانش و نیز بسط و توسعه اقتصاد در حدی خیرهکننده شدند. ریاضیات برای مردم اسکندریه به منزله یک خادم قدرتمند و البته فرمانبردار بود و ضمناً یکی از بزرگترین اساتید آن مردی بود که خرد، هوش و سرنوشت وی، مایه مباهات مردم آن عصر گردید. این مرد کسی جز ارشمیدس (Archimedes) نبود.
وی در Syracuse در سیسیل متولد شد اما تحصیلات خود را در اسکندریه گذراند و سرانجام به زادگاه خود برگشت. اگر چه مهمترین فعالیت وی در زمینه هندسه بود اما مطالعات اقلیدس را تداوم بخشید و مقدار عدد N را تعیین کرد و روابط نسبی میان استوانه و محیط آن را کشف نمود، علاوه بر این تحقیقاتی نیز در رابطه با مخروطها، کرهها، مارپیچها به عمل آورد، اما در عین حال شهرت کنونی وی نه به ریاضیات مربوط میشود و نه به اصل مشهور موازنه آب که نامش را به همراه دارد، بلکه او شهرت خود را مدیون شیوههای مکانیکی خلاقانهای است که قوه ابتکار عمومی را برانگیخت.
اختراعات و تمهیداتی که ذهن عالی یونانی او، آنها را مانند چیزهای ناچیز و ارزش های جزئی موجود در کارهای ذهنی خردمندانه نادیده انگاشت. در میان این اختراعات، ابزار و ادوات جنگی نیز وجود داشتند که برای دفاع از Syracuse در برابر پیشروی رومیها ساخته شده بود.
یکی از ادوات یک آینه مقعر بسیار بزرگ بود که برای سوزاندن کشتیهای رومی استفاده می شد. ارشمیدس، چنانکه منقول است، هنگامی که غرق تفکر در یک شکل ریاضی بود، با ضربه شمشیر یک سرباز رومی کشته شد. این حادثه اسفناک از سرنوشتی حکایت دارد که باحضور رومیها و جهالت و خوی وحشیانه آنها، یونان در انتظار روح دانش و کمال بود.
یکی دیگر از فتوحات رومیان در حوزه مدیترانه، شامل خود شهر اسکندریه میشد. پس از این فتح، سزار (Caesar) ناوگان مصری را که در بندرگاه لنگر انداخته بودند به آتش کشید، آتش به طرز فجیعی از دریا به داخل شهر گسترش یافت و کتابخانه بزرگ شهر نیز دچار حریق شد و در این آتش سوزی بیشترین بخش اسناد و اوراق معتبر و ارزشمند بایگانی شده موجود در دنیا از بین رفت.
تسلط رومیان، آزار و شکنجه و خفقان را برای مردم به دنبال داشت و مردم به ناچار چشم امید به مکتب نوظهوری از مسیحیت داشتند که در واقع این فرقه، نوعی تسلیم عاجزانه به مذهبِ صِرف بود و دانش صریح فرهنگ یونان را به عنوان نماد شرک و کفر، تکذیب و انکار میکرد. دانشمندان و محققین موزه اسکندریه به ناچار از شهر گریختند و بذرهای نهفته دانش در فرهنگ درخشان یونان به واسطه آنها پراکنده شد و آنچه نیز از این موزه برجای ماند، در جریان تاخت و تاز اقوام دیگر در سال ۶۴۰ به طرز سنگدلانهای به آتش کشیده شد. گفته میشود کتب و دست نوشتههای باقیمانده در موزه، به مدت ۶ ماه، سوخت کوره حمامهای عمومی برای ایجاد بخار و آب داغ بودند!
۱ نظر