تقارن
تقارن، یکی از بنیادی ترین و طبیعی ترین شیوه های دست یابی به نظم و انسجام در یک اثر هنری است، ضمن این که در معماری و ساخت و ساز، تقارن موجب ایستایی و پایداری بیشتر بنا می گردد. در معماری ایرانی، تقارن نیز به مانند پیمون یا مدول، تنها در حد حفظ ساختار سازه ای ایفای نقش نمی کند و نتایجی فراتر از آن را با خود در بر دارد.
به طور کلی، دو نوع تقارن وجود دارد: تقارن محوری، تقارن مرکزی.
از لحاظ بصری تقارن محوری تقارنی است که فاصله ی هر نقطه تا محور تقارن مساوی است با فاصله ی نقطه ی سمت مقابل با محور تقارن، در حالی که در تقارن مرکزی فاصله ی هر نقطه از مرکز مساوی است با فاصله ی نقطه ی مقابل با مرکز.
عمده ترین تقارن ها در معماری ایرانی تقارن محوری است که هم در پلان و هم در نما و مقطع ظهور می یابد.
پلان کاروانسرای شبلی مربوط به دوره ی صفوی و محورهای تقارن آن
مسجد آقا بزرگ کاشان، تقارن محوری در نما
در فرم شناسی موسیقی، در تعریف تقارن محوری و مرکزی چنین گفته می شود: هنگامی که دو نیم جمله، جمله یا فراز یکسان قبل و بعد از یک نیم جمله یا نیم جمله (محور تقارن) تکرار می شوند، از واژه ی تقارن محوری استفاده می شود. هنگامی که دو نیم جمله، جمله یا فراز یکسان قبل و بعد از یک یا چند الگوی ریتمیک (مرکز تقارن) تکرار می شوند، تقارن مرکزی است. در تحلیل و اجرای موسیقی، معمولا بیش از هر چیز به مصادیقی چون «شاهد» ِ گوشه، نت های تغییر یافته و گستره ی ملودیک گوشه ها اشاره می شود، اما بررسی فرمال نوع بسط و گسترش الگوها، جمله ها، نیم جمله ها و موتیف ها مغفول مانده است. همین عوامل – که شاید در کنار ریتم و ضرب هندسی ترین وجوه موسیقی باشند – بیانگر تفاوت ردیف با تاویلات غیر متعهد تر به آن است که در آنها تنها به موارد ذکر شده توجه می شود.
برای مثال، به بررسی تقارن محوری در گوشه ی «اوج» دستگاه شور می پردازیم (نگاهی به مبانی اجرا در موسیقی دستگاهی / دهمین و یازدهمین کتاب سال شیدا / انتشارات بیدگل / بهراد توکلی):
۱ نظر