بین این آهنگسازان، اشتوکهاوزن کمتر تغییر گرایش داد، دلیل این اتفاق چه بود؟
اشتوکهاوزن نگاهش به موسیقی بیشتر از جهت فیزیک صوت بود و کمتر موسیقایی نگاه می کرد، جذابیت کارهایش هم به همین خاطر بود. البته کارهایی هم در زمینه موسیقی کرده است ولی اصل کار او در زمینه های جالبی بود مثل اینکه میگفت اگر صوت از بلندگوهایی که به دور سر شنونده با سرعت زیاد می چرخند پخش شود، دریافت ما از آن چگونه است؟
این ایده ها و تجربیات جذابی که اشتوکهاوزن داشت باعث شده بود که توجه ویژه ای به او شود ولی در سالهای اخیر اشتوکهاوزن هم دیگر مورد توجه نبود.
دنیا عوض شد و بسیاری از این تجربیات به تاریخ پیوستند. ریشه این نوع موسیقی در یک نگاه اجتماعی بود که اصولا نسبت به همه چیز دست به عصیان میزد.
یک روز توجهشان به موسیقی کم ساختاری مثل موسیقی شرق و ایمپروایزهای آن جلب می شود، جرج هریسون سی تار به دست می گیرد و یهودی منوهین همنواز راوی شانکار می شود و ساختار شکنی هایی که در آن مقاطع در زمینه اجتماعی روی می دهد، در موسیقی اینطور خودنمایی می کند.
در زمینه های عام تر آن هم هیپی گرایی را می بینیم که با یک کوله پشتی به جهانگردی می پردازند!
اجرای تری رایلی در جشنواره هنر اکتشافی لندی در سال ۱۹۶۸
چرا در ایران هنوز این گرایش ها به قول شما زنده تر از غرب است؟ کشوری که نه جنگ ویتنام داشته نه سرمایه داری و اشرافیت آنچنانی؟!
این مشکلی است که در ایران سالهاست وجود دارد؛ وقتی پدیده ای در دنیا روی می دهد و موجش به ایران می رسد، بخشی از آن به ایران می رسد و بخشی نمی رسد. فقط در زمینه موسیقی هم این مشکل وجود ندارد، در همه زمینه ها این پدیده رخ می دهد، مثلا در کشور ما وقتی از جامعه روستایی وارد جامعه شهری شدیم، جامعه نیمه صنعتی شده بود ولی فرهنگ شهرنشینی وجود نداشت، آپارتمان نشین بودیم ولی فرهنگ آن را نداشتیم.
به تازگی این فرهنگ هم در حال نهادینه شدن است، در صورتی که سالهاست در شهرهای بزرگ آپارتمان نشینی وجود دارد.
اجرای آثار اشتوکهاوزن در سرای مشیر شهر شیراز در سال ۱۹۷۲
در بخش آموزش موسیقی هم مشکلی داریم که آن گزینش شدن بخشی از موسیقی است. وقتی ایران در حال پیشرفت و نهادینه کردن موسیقی کلاسیک بود، ناگهان انقلاب روی داد و بعد از فاصله زمانی بزرگی دوباره سیستم آموزش موسیقی کلاسیک وارد میدان شد. شاید اگر همان سیستم بدون قطع شدن، ده تا پانزده سال دیگر به فعالیت می پرداخت، امروز وضعیت موسیقی کلاسیک ما از نظر شنونده عام و خاص و آموزش آن در وضعیت مطلوب تری قرار داشت و پایه های مستحکم تری برای حرکت های مثبت در آینده داشت.
البته فارغ التحصیلان هنرستان ها در قبل از انقلاب سطح بدی نداشتند و آنهایی هم که در غرب مشغول به کار شدند، بعضی موفقیتهای خوبی کسب کردند.
بله، ولی بحث من فردی و شخصی نیست، من در مورد جامعه شهری و جامعه موسیقی صحبت می کنم. در مقطعی این روند قطع شد که به نظر من ضربه بزرگی به روند حرکت درهنر موسیقی کلاسیک ایران وارد شد.
۱ نظر