همانطور که پیشتر نیز مطرح شد، بانوان موزیسین برای پیوستن به ارکسترها، راه ناهموار را پشت سر میگذراند چه برسد به اینکه بخواهند به عنوان مدیر موسیقی فعالیت کنند. در سال ۱۹۸۲، ارکستر فیلارمونیک برلین دچار ترومای پیوستن یک بانوی نوازنده کلارینت به عنوان کلارینت نواز اصلی این ارکستر شد.
شایعه های زیادی درباره سابین مایر (Sabine Meyer) کلارینت نواز و فون کارایان، رهبر اکستر که نوازنده را بدون اجازه اعضای ارکستر به این سمت گماشته بود پراکنده شد.
رفتار اعضای ارکستر با مایر مایه رسوایی بزرگی شد و این نوازنده تنها پس از چند سال ارکستر را ترک کرد. اما او مانعی را از سر راه برداشته بود و زنان بیشتری پس از او پذیرفته شدند.
ارکستر فیلارمونیک وین – شهری با شاید پرافتخارترین تاریخ موسیقی در دنیا، منبع الهام موتسارت، بتهوون، برامس و خیلی های دیگر – تا سال ۱۹۹۸ تنها یک نوازنده زن داشته و آن هم آنا للکس (Anna Lelkes) نوازنده هارپ بوده است که سالها با این ارکستر همکاری کرده بود و تنها به خاطر ترس از انتقاد عموم مردم بود که در مارچ ۱۹۷۷ به عنوان عضو ارکستر به رسمیت شناخته شد.
وقتی تبعیض برای زنانی که می خواهند به جایگاهی در ارکستر دست یابند اینقدر شایع است، تصور کنید که وقتی از اعضای ارکستر خواسته می شود که زنی را به عنوان موزیسین برتر از خود یعنی رهبر ارکستر بپذیرند اوضاع چگونه خواهد بود.
من اینجا از واژه «برتر» عمدا استفاده می کنم زیرا برخی از موزیسین های ارکستر ها یک زن را به عنوان رهبر خود نمی پذیرند مگر اینکه برتری او به عنوان یک موزیسین به آنها ثابت شود.
در درجه اول، موزیسین ها به رهبرها حسادت می کنند. جک های زیادی که در این رابطه وجود دارد بر این نکته صحه می گذارد.
به این لطیفه توجه کنید: «موزیسینی به دفتر ارکستر زنگ می زند و می خواهد با رهبر صحبت کند. به او گفته می شود که رهبر مرده است. موزیسین دوباره تماس می گیرد و همین جواب را می شنود و باز این کار را چندین بار تکرار می کند. در نهایت، مسئول پذیرش از او می پرسد چرا مدام تماس می گیرد و همین سوال را می پرسد و پاسخ می گیرد که شنیدن این جمله برایم مانند موسیقی گوشنواز است!»
وقتی که من رهبری یک ارکستر بزرگ را بر عهده داشتم نوازنده اصلی ویولن دوم به من گفت که «می خوام سر به تن رهبر ها نباشد». برای خیلی ها پذیرفتن یک زن به عنوان رهبر ارکستر تنها نمک به زخم پاشیدن است.
البته در حال پیشرفت هستیم. تعداد بانوان موزیسین ارکسترها در حال افزایش است. غیر از چند استثنا من شاهد نوعی حس دوستی و پیوستگی بین زنان موفق هستم.
بانوان موزیسین با درک دشواری های هم جنسان خود معمولا به سرعت بانوان رهبر را تأیید و حمایت می کنند. بانوان موزیسین بانوی رهبر را با حمایت اولیه شدید و با آغوش باز می پذیرند و از او همان سطح تخصصی را توقع دارند که از رهبران دیگر.
هر چند، هیئت مدیره ارکستر نگران امور مالی و اداری سازمان هستند. آیا یک مدیر موسیقی زن در امور مربوط به بودجه از شایستگی لازم برخوردار است؟ آیا می تواند در جذب بودجه موفق باشد؟ آیا می تواند کاریزماتیک باشد و گروهی را رهبری کند؟ آیا می تواند در فروش گیشه تأثیر گذار باشد؟
در مورد جذابیت جنسی چطور؟ هیئت مدیره که اغلب از افراد محافظه کار تشکیل شده است تمایل دارد که رهبران با تجربه ای را به کار بگیرد که سابقه مدیریت موسیقی دارند. البته هنوز نمی توان بانوان زیادی را یافت که این توصیف در موردشان صدق کند.
۱ نظر