همانطور که از طریق این سایت اطلاع پیدا کردید، دوشنبه گذشته جلسه نقد نغمه به هارمونی ایرانی پرداخت و نظراتی در این رابطه به نقد گذاشته شد. هارمونی در موسیقی ایرانی و چالش های پیش روی آن در زمینه ساخت آکورد و نیز توالی آکوردها در انواع این هارمونی مورد بررسی قرار گرفت و گرایشات مختلفی مطرح شد؛ اما به دلیل کمبود وقت تنها یک گرایش مطرح نشد و آن گروهی بودند که اصولا با استفاده از هارمونی در موسیقی ایرانی موافق نیستند؛ این طیف شامل افرادی با گرایش های سنتگرا در موسیقی دستگاهی و همینطور موسیقیدانانی تحصیل کرده با در اروپا و آمریکا است که تحت تاثیر این گروه سنتگرا، به تاکید بر موسیقی ایرانی در آثارشان گرایش پیدا کرده اند.
یکی از معدود موسیقیدانانی که می توان در این زمینه نام برد رضا والی است. رضا والی متولد سال ۱۳۳۱ در قزوین است. وی تحصیل کرده هنرستان عالی موسیقی، آکادمی موسیقی وین، دانشگاه پیتسبرگ است و سالهاست در آمریکا زندگی و تدریس می کند. آثار والی توسط کمپانی های مطرحی در سطح بین المللی منتشر شده است که از جمله آنها می شود به انتشارات ناکسوس اشاره کرد. وی همچنین جایزه جهانی ارزنده ای را در کارنامه هنری خود دارد.
رضا والی هفت سال پیش در سفری که به ایران داشت و در ملاقاتی که با او (در منزل سید علیرضا میرعلینقی) انجام دادم، وی درباره نگاه خود به آهنگسازای ایرانی و همچنین هارمونی در موسیقی ایران به اظهار نظر پرداخت که در روزهای آینده، کل این گفتگو را در «گفتگوی هارمونیک» می خوانید.
در چه سالی به هنرستان عالی رفتید و همدوره های شما در هنرستان عالی چه افرادی بودند؟
من فکر میکنم اوایل سال ۱۹۶۴ بود که به هنرستان عالی رفتم و اول سر کلاس کلارینت رفتم ولی بعد تغییر رشته دادم و با آقای محمد بیگلری مشغول نوازندگی ترمپت شدم. بعد از مدتی گفتند، لبهای من برای ترمپت کلف است و باید بروم ترمبون! من هم رفتم به کلاس آقای ناصحی برای نوازندگی ترمبون، بعد از آقای ناصحی یک نوازنده از بلغارستان آمدند که در ارکستر بلغارستان ترمبون اول میزدند، ایشان نوازنده خوبی بودند.
در دوره ما بهزاد رنجبران، خسرو سلطانی، فرزاد سلطانی، سعید تقدسی، فرهاد شمس، محمد شمس و… اینها در دوره ای بودند که ما تحصیل می کردیم.
استاد سلفژ و هارمونی ما آقای یوسف زاده بود، آقای حسین ناصحی هم هارمونی به ما درس میدادند، آقای مصطفی پورتراب بودند، آقای هوشنگ استوار بودند که هارمونی درس میدادند.
آن زمان تازه خانم فوزیه مجد آمده بودند ایران و کلاسهایی با ایشان داشتیم. چند ماه آقای محمدتقی مسعودیه آمدند و چیزی شبیه به اتنوموزیکولوژی درس دادند.
من کلاس یازده بودم که هنرستان را رها کردم و امتحان ورودی آکادمی وین را دادم و قبول شدم و هم ترمبون میزدم و هم رشته آهنگسازی میخواندم. بعدا رشته آموزش موسیقی را خواندم. سال ۱۹۷۶ جایزه اول رشته آموزش موسیقی را گرفتم. سال ۱۹۷۸ هم تحصیل آهنگسازیم به پایان رسید و این زمان بود که میخواستم بیایم ایران ولی برادرم گفت دو سال در دانشگاه درس بخوان و دکترا بگیر بعد از دو سال درس خواندن؛ در همین زمان بود که انقلاب و بعد جنگ ایران پیش آمد که منجر به ماندن من در آمریکا شد.
دانش شما در زمینه موسیقی وقتی به اروپا رفتید در حد مطلوبی بود؟
در هنرستان عالی به سبک فرانسه درس میدادند و استادان ما خیلی ها در فرانسه درس خوانده بودند، مخصوصا سلفژ ما خیلی خوب بود، هنوز هم سلفژ من خوب است؛ دیکته و سلفژی که به ما درس میدادند خیلی خوب بود.
در مورد ساز هم خوب بودند استادان و کسانی که در هنرستان ساز زدند، بعدا که در امتحان ورودی آکادمی های معتبر امتحان دادند قبول شدند، مثل خسرو سلطانی یا کسانی که رفتند فرانسه. هر ثلثی از ما امتحان میگیرفتند و ما باید جلوی هیات ژوری ساز میزدیم، بچه ها مدام تمرین میکردند، علاقه خودمان هم بود. بعضی از بچه ها وقتی هنرستان تعطیل میشد از دیوار بالا میرفتند و تا ساعت ۱۰ یا ۱۱ شب میماندند در هنرستان!
۱ نظر