به طور کلی عدم شناخت موسیقی کلاسیک می تواند شامل سه بخش باشد، ۱- فلسفه موسیقی کلاسیک ۲- تئوری موسیقی کلاسیک ۳- تاریخ موسیقی کلاسیک.
در ادامه به مبحث فلسفه موسیقی کلاسیک می پردازیم.
درک ناصحیح از خصوصیت جهان شمول علمی
شاید بنیانی ترین مشکلی که طیف مرکز حفظ و اشاعه در فهم روش و منش وزیری و هم مکتبان او داشته، عدم درک مفهومِ «علم» است. تا وقتی ما قدرت شناسایی پدیده های علمی را نداشته باشیم، در طبقه بندی مسائل مختلف فرهنگی، هنری، اجتماعی و… دچار مشکل می شویم. پدیده های علمی قابلیت تکرار دارند، مثلا می دانیم که اگر قیچی حدود ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در مصر اختراع نمی شد، به احتمال قریب به یقین بالاخره سالها بعد فردی دیگر این وسیله را اختراع می کرد، همینطور چرخ، نخ، سوزن و… ولی به قول محسن قانع بصیری: «اگر بتهوون سمفونی نه اش را نمی ساخت، امکان داشت که تکنیک های ارکستراسیون یا هارمونی او توسط فرد دیگری خلق شود ولی امکان نداشت کس دیگری یک سمفونی دقیقا مثل آن سمفونی بتهوون بسازد، چراکه هنر اصولا پدیده ای منحصر به فرد است» (نقل به مضمون از یک گفتگوی شخصی)
موسیقی تشکیل شده است از دو بخش علمی و هنری، بخش علمی آن (به تعبیر محسن قانع بصیری «سازه های میانی») می تواند بین المللی باشد و قابل ترجمه برای انواع موسیقی ها، مثل آوانگاری و وسیله های اندازه گیری پارامترهای مختلف صوت و… و بخش دیگر موسیقی، قسمتی است که یگانه (یونیک) است، مثل ملودی ها و انتخاب خاص آهنگساز از تکنیک های مختلف چندصدایی.
پس بخش علمی موسیقی می تواند شامل سازهای مختلف کشورهای مختلف و تکنیک های ثبت و آنالیز موسیقی و روشهای مختلف آهنگسازی باشد، تا جایی که با موسیقی ذهنی آهنگسازی مطابقت داشته باشد، قابل استفاده است و این یکی از مهم ترین خصوصیات موسیقی کلاسیک است.
اگر ما قدرت تفکیک علم و هنر را نداشته باشیم، قوای تشخیص ما دچار مشکل ظاهر بینی می شود. به طور مثال شخصی با کت و شلوار غربی، سوار بر بنز می شود، او با این اوصاف غربی نشده است، چون تفکر و شخصیتش ایرانی است، هرچند به دید یک ظاهر بین، سر تا پا غربی شده است ولی اگر همان شخص با لباس محلی ایرانی، سوار بر مرکب چهارپا شود و غربی بی اندیشد، می توان گفت او غربی شده است، در حالی که در دید ظاهر بین، سر تا پای او اصالت است!
چه بسیار بوده اند، نوازندگان ایرانی که برای خوش آمد فستیوال های غربی، بدوی ترین نوع موسیقی دستگاهی را اجرا می کردند با پوشش های بدوی که نه موسیقی شان اصیل بوده و نه پوش شان متناسب با آن موسیقی. (۴)
پی نوشت
۴- خسرو جعفرزاده در این باره می نویسد: «کنسرت “محمدرضا لطفی” و “محمد قوی حلم” که چندی پیش برگزار شد در ظاهر موسیقی سنتی است اما با کمی دقت متوجه خواهیم شد که هیچ نشانی از موسیقی سنتی به معنای تعامل و اتصال با موسیقی گذشته دیده نمی شود به نظرمن کنسرت لطفی نمایش آن نوع موسیقی است که تنها جوابگوی تصورات و انتظارات غرب از موسیقی شرق است.» وب سایت تبیان
۱ نظر