شاید عارف این قطعه را برای یک فرد خاص (حیدرخان عمواوغلی یا کلنل محمدتقی خان پسیان) گفته باشد ولی بعدها قطعه «از خون جوانان وطن لاله دمیده» تبدیل به اثری فراتر از اینها شد و در همه عرصهها به کار برده میشد. در دوره آقای پیرنیا در برنامه گلها نیز این اثر بازخوانی شد و در شعر آن تغییراتی دادند. در سال ۱۳۵۷ نیز توسط گروه چاووش بازخوانی و استفاده شد. گروه پایور به سرپرستی فرامرز پایور نیز در آخرین کنسرت خود {قبل از توقف ۱۱ ساله} در سال ۵۸ این قطعه را در تالار رودکی (وحدت فعلی) با صدای محمدرضا شجریان به روی صحنه برد. در سال ۱۳۵۸ بیشتر سال کنسرتهایی بود که در آنها از این قطعه استفاده میکردند.
روایتهای متعددی در مورد نحوی ساخته شدن قطعه «از خون جوانان وطن لاله دمیده» وجود دارد که برخیها تصنیف شدن آن توسط عارف قزوینی را متاثر از کشته شدن حیدرخان عمواوغلی انقلابی جنبش مشروطه میدانند و برخیها نیز آن را متاثر از کشته شدن کلنل محمدتقی خان پسیان از مبارزین ضد استبداد میدانند.
اما گروه دیگری تصنیف شدن این قطعه را مربوط به زمان فتح تهران در سال ۱۲۸۸ توسط آزادیخواهان مشروطه میدانند؛ تهران فتح شد درست زمانی که نیروهای بختیاری و گیلک از دروازه یوسفآباد وارد شهر شدند و از خیابان جمهوری امروز به بهارستان رسیدند؛ عارف قزوینی شوریدهحال تحت تاثیر شهدای راه آزادی تا آن زمان، تصنیفی ساخت که «از خون جوانان وطن لاله دمیده» نام گرفت و پس از ۱۰۸ سال همچنان شور انگیز و شنیدنی است.
۲۲ تیرماه ۱۲۸۸ شمسی نیروهای سردار اسعد بختیاری و سپهدار تنکابنی در نزدیکی تهران به هم رسیدند و در منطقه بادامک اردو زدند. قزاقهای دولتی به مقابله با مشروطهخواهان پرداختند اما پس از ۲ روز جنگ، مشروطهخواهان در ۲۴تیرماه ۱۲۸۸ پیروز شدند. یکروز پس از این پیروزی محمدعلی شاه قاجار و نزدیکان او به سفارت روسیه پناه بردند و سعدالدوله نیز به سفارت انگلستان رفت.
«از خون جوانان وطن» را با بازسازی و چندصدایی فرامرز پایور با اجرای گروه پایور و صدای محمدرضا شجریان بشنوید
از خون جوانان وطن لاله دمیده از مماتم سرو قدان، سرو خمیده
در سایه گل، بلبل از این غصه خزیده گل نیز چو من در غمشان جامعه دریده
چه کجرفتاری ای چرخ گردون، چه بدکرداری ای چرخ گردون، سر کین داری ای چرخ
نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ
خوابند وکیلان و خرابند وزیران بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانه ویران یارب بستان داد فقیران ز امیران
چه کجرفتاری ای چرخ گردون، چه بدکرداری ای چرخ گردون، سر کین داری ای چرخ
نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ
از اشک همه روی زمین زبر و زیر کن مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن
غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن اندر جلو تیر عدو، سینه سپر کن
چه کجرفتاری ای چرخ گردون، چه بدکرداری ای چرخ گردون، سر کین داری ای چرخ
نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ
۱ نظر