قسمت اول نیز مرتبط با نام استاد بزرگ آندرا آماتی در محدوده تاریخی (۱۵۷۷ -۱۵۰۵) میلادی میشود که به استناد تاریخ، در حدود ۲۰۰ سال آماتی ها این هنر را بسط و گسترش دادند و تا بدانجا که سازندگانی همچون آندرا گوارنری (۱۶۹۸- ۱۶۲۶) و آنتونیو استرادیواری (۱۶۴۴-۱۷۳۷) از مکتب خانوادگی آنها آموخته و بجا ماندند. به نظر میرسد که آندرا آماتی نیز همچون هم عصران خود در دوران رنسانس و شکوفایی هنر تلاش بسیاری را در پیشرفت و تثبیت ویولن و همچنین آموزش و پرورش هنر ویولن در مکتب خود انجام دادند. این موضوع با توجه به فعالیت خانوادگی آنها از طریق فرزندان او نیز به استناد تاریخ قابل مشاهده است.
شخصیت مهم دیگراز خانواده آماتی نیکولو آماتی (۱۵۹۶-۱۶۸۴) است که در برخی از نوشتههای تاریخی او را استادِ آنتونیو استرادیواری معرفی مینماید.
اما فارغ از شواهد تاریخی مبتنی بر آثار بجا مانده، اینگونه به نظر میرسد که نکته مهم را باید در بررسی چگونگی پیشرفتهای آنان جستجو کنیم. آنچه را که هنرمندان آغازینِ پدیدۀ «ویولن» بدان میاندیشیدند.
البته پیش از آماتیها نیز میتوانیم فرایند تغییر و توسعه ویولن را مشاهده نماییم و شاید حتی بتوان با حساسیتی بیشتر، شخصیتهای دیگری را یافت که در گوشه و کنار جهان نشانههایی از روند کنونی ماهیت ویولن (حتی به اختصار) در آثارشان دیده شود اما نکته مهم درآنچه را که از تاریخ استنتاج میشود، جمع بندی و نتیجه گیری این دستاورد با در نظر گرفتن امتدادی ۲۰۰ ساله است که توانست ویولن را به محدوده تقریباً معینی معطوف سازد.
در این عرصه کارگاههای آموزش درک و ساخت ویولن که بهواسطه تدریس و انتقال آنروند، توسعۀ این هنر به انجام میرسید مزید برعلت بود. نگرشی که تا کنون ادامه یافته و اساتید بسیاری در مدارس و آکادمیهایِ آموزشِ ساختِ ویولن در کشورهای مختلف جهان به این مهم اهتمام میورزند.
در این روند مکتوبات تاریخی از شخصیت مهم دیگری به نام گاسپارو داسالو (۱۶۰۹- ۱۵۴۲) نیز یاد میکند که آثار به جامانده از او نیز قابل مشاهده است و همان گونه که میدانیم ممکن است شخصیتهای دیگری در این برهه از زمان سبب ساز تاثیرات ویژهایی بوده باشند که به دلایل متعدد در تاریخ از آنها نام و یادی بجا نمانده است.
قسمت دوم مرتبط با آهنگسازان و نوازندگان دوره رنسانس و اوایل دوران باروک است که با جستجویی ساده فهرست وزینی از آنها مشاهده میشود. به طور حتم، موسیقیدانان عصر رنسانس و اوایل باروک نقش مهمی در پیشرفت هنر ویولن بر عهده داشتند. در کنار ویولن، سازهای دیگری از جمله لوتها، هارپسیکوردها، انواع ویولها و همچنین سازهای بادی آن دوران به همراه خوانندگان، شرایط مناسبی را برای ساخت آثار موسیقی فراهم مینمودند.
علاوه بر این به نظر میرسد که با توجه به وسعت و تواناییهای ویولن، آهنگسازان که اغلب خود در زمینه نوازندگی سازهای آن دوران تبحر داشتند، در شرایطی متفاوت برای خلق آثار جدید واقع شدند که این تحول میتوانست بستری مناسب برای حرکت بسویِ آیندۀ (موسیقی باروک) باشد. هرچند که با آغاز دورانِ باروک و ظهور شخصیتهایِ بزرگی همچون آنتونیو ویوالدی (۱۶۷۸-۱۷۴۱)، یوهان سیاستین باخ (۱۶۸۵-۱۷۵۰)، جرج فردریک هندل (۱۶۸۵-۱۷۵۹) همچنین سایر آهنگسازان و نوازندگان برجستۀ آن دوران، حیاتی تازه در موسیقی ایجاد شده و این نکته خود پدیدآورندۀ آثاری ارزشمند در آن دوران و همچنین دورههایِ بعدی از جمله آثار دوران کلاسیک و رمانتیک شد.
ازجمله موسیقیدانان و نوازندگان دوره رنسانس میتوان به نام وینچنزو گالیله (۱۵۲۰-۱۵۹۱) اشاره کرد که تاریخ از او به عنوان یک آهنگسار، نوازنده و نظریهپرداز موسیقی یاد میکند. او همچنین تلاشها و خدمات متعدد دیگری به انجام رسانیده است که در مجال خود میتوان تحقیق و پژوهشی را در اینباره به انجام رسانید.
همچنین به شخصیتهای دیگری در پایان عصر رنسانس و محدوده زمانی انتقال به عصر باروک همچون کلودیو مونته وردی (موسیقیدان و آهنگساز) (۱۶۴۳- ۱۵۶۷) میتوان اشاره کرد. او متولد شهر کرمونا در ایتالیا بوده است.
شایان ذکر است که دستاوردهای درخشان گذشته، حاصل اندیشیدن و کوشش موثر انسانهایِ ارزشمند بوده است و همچنین جریان انتقال آن به قرون بعدی تا عصر رنسانس موضوعی غیرِ قابلِ انکار است و مزید بر آن هم عصر بودن اساتید و صنعتگران هنر از جمله هنر زیبایِ ساختِ «ویولن» با موسیقیدانان و نوازندگانِ برجستۀ آن دوران، خود نیز موضوعی قابل توجه و بررسی است. شاید بهدرستی بتوان گفت که «ما وارث هنرهایِ زیبا و اکنونهایِ بیادماندنی هستیم».
۱ نظر