گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

اعجاز شهناز (۸)

جلیل شهناز (1399-1300)

من در این مقاله که با ارادت و اخلاص به استاد جلیل شهناز نوشتم نخواستم که نمونه طنزی از ایشان بیاورم. همان‌طور خواندید انتقال کامل این فرهنگ کلامی بر روی کاغذ ناممکن است و در هر صورت بخش اعظم آن ناگفته خواهد ماند. از طرف دیگر جز نمونه‌هایی که خود از نزدیک دیده‌ام مایلم در انتساب مابقی موارد به استاد شهناز جانب احتیاط را نگه دارم چراکه ممکن است بعضی از این داستان‌ها ساختگی باشند و واقعاً ربطی به استاد شهناز نداشته باشند یا به ایشان نسبت داده شده باشد بعضی دیگر نیز ممکن است به طور جدی مورد دخل و تصرف قرار داده شده باشد و نقل آنها مجاز نتواند بود.

از همه مهمتر از شخص استاد اجازه نداشتم که این داستان‌ها را نقل کنم و دستیابی به ایشان و خانواده‌شان در شرایط بیماری و پرستاری ممکن نبود. وانگهی نقل برخی از آنها نیز خالی از شائبه ی کدورت و برخورندگی میان بعضی اهل موسیقی نبود و ناگفته ماندنشان به صلاح نزدیک تر بود.

این موارد همیشه جزو فرهنگ شفاهی بوده‌اند و بهتر است که شفاهی هم بمانند. آری هر چیز به جای خویش نیکوست آنچه مهم است هنر عالی استاد جلیل شهناز طی نود سال زندگی با هنر با شرافت نجابت و قناعت و عرفان شخصی اوست و آرزوی سلامتش که آرزوی همه ی دوستداران هنر اوست.

خرده خاطراتی از استاد جلیل شهناز
این نکته‌ها و خرده یادها را گاه از نزدیک دیده و شنیده‌ام و یا به نقل از اشخاصی که به راستی گفتارشان اعتماد دارم امیدوارم مورد قبول استاد شهناز واقع شود:
تار در دست استاد جلیل شهناز زبان تازه‌ای پیدا کرد. شهناز به راستی اعجوبه است و نظیرش را نمی شود دیگر پیدا کرد. من هیچ‌وقت در ارتباط با هیچ نوازنده‌ای دستپاچه نبوده‌ام و حتی نیازی به تمرین هم نداشته‌ام، فقط هنگام قرار با استاد شهناز برای همنوازی بوده که به فکر تمرین افتاده‌ام مبادا موقع همنوازی کم بیاورم شهناز همیشه مطلب تازه‌ای در آستین دارد که آدم را شگفت زده می‌کند گاهی وقت‌ها نوازنده مقابل او مستأصل می‌شود که در مقابل پنجه او چه بزند که قابل باشد. شهناز در موسیقی جادوگر است. اگر شرایط و امکانات خوبی برای ایشان فراهم میشد می‌دیدید که چه آهنگساز بزرگی می‌داشتیم، جلیل شهناز آهنگساز مادرزاد است. به بداهه‌نوازی هایش گوش کنید. (زنده یاد پرویز یاحقی (۱۳۱۳)

وقتی به تار استاد شهناز گوش می‌دهم انگار بارانی از خرده های طلا و نقره روی فرش مخمل می‌ریزد. احساسم این است. طلا و نقره روی فرش مخمل می‌ریزد، احساسم این است. (زنده یاد بیژن ترقی)

یک نابغه یک نوازنده بی‌نظیر یک جواهر همین و بس؛ نواختن با او افتخار است. (سید محمد کاظم موسوی شوشتری)

شنیده‌هایی از استاد
می‌گویند که این موسیقی یک جور غم و اندوهی دارد که آدم را آب می‌کند. بعضی ها هم می‌گویند که این موسیقی‌ای نیست که همه ی مردم بپسندند و نوازنده‌اش هم آخر الامر گرفتار فقر و نداری می‌شود. من از این موسیقی اتفاقاً همین غم و همین فقرش را دوست دارم اگر در این موسیقی به جایی برسی از همین هاست. (۱۳۸۰)

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است