گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

روش سوزوکی (قسمت بیست و هشتم)

در سفر بعدی که همسرم به دیدار من آمد بسیار خشمگین و عصبانی شد و می‌خواست که هر چه زودتر از کارش استعفا کند که پیش من بماند. خواهرم به او قول داد که از مواظبت کند و از همسرم خواست که کارش را در صلیب سرخ رها نکند. والترود (Walltroud) تنها عضو خانواده ما بود که می‌توانست کار کند و درآمدی داشته باشد، اگر او کار نمی‌کرد همه ما دسته جمعی از گرسنگی می‌مردیم.

اما با این وضعیت پافشاری کرد که هر چه بیشتر به دیدارم بیاید اگر چه سفر کردن برایش هزینه، وقت و انرژی بسیاری ببار می آورد.

نتایج پزشکی نشان داد که بیماری من نه زخم است و نه سرطان، بلکه یک بیماری جدی بود که آن را ضعف معده نامگذاری کردند.

وضع و حالی که من داشتم خواهرم را بسیار درمانده و نگران کرده بود. در این اوضاع برای مدتی طولانی در رختخواب به سر بردم چون به طور کلی نمی توانستم روی پا بایستم. در همین زمان یک روز خانم میزاکوکوی (Misakokoike) که معلم پیانو مدرسه موسیقی ماتسوموتو (Matsumoto) بود، به عیادت من آمد.

وقتی که حال و روز مرا دید وحشتزده شد و بلافاصله با خانم دکتر اوهارا که متخصص در طب چینی بود تماس گرفت و دکتر اوهارا هشدار داد که این ضعف و ناتوانی نباید ادامه یابد. اگر تا ده روز دیگر وضع به همین منوال پیش می‌رفت دیگر دیر می‌شد. چون ضعف و بیماری فقط در معده و روده شیوع داشت.
بهترین راه شروع هرچه سریع تر معالجه بود.

درمان بوسیله یک پزشک عالی طرفدار گیاه درمانی

برخلاف دکتری که برای من لعاب برنج (حریره برنج و سوپ) به شیوه غربی تجویز کرده بود، با یک رژیم غذایی جدید که دکتر اوهارا برای من تجویز کرد، سلامتی ام را به آهستگی بدست آوردم.

یک هفته بعد مایل بودم که از رختخواب بیرون بیایم و حتی یک ماه بعد اینقدر رو به بهبودی بودم که می‌توانستم کمی‌ به بیرون بروم و قدم بزنم. من واقعاً در آستانه مرگ قرار گرفته بودم و روح و روانم بسیار از پا درآمده بودند. خانم کویکه (Koike) این پزشک فوق العاده را به پیش ما آورد و من با این شیوه‌ی معالجه دوباره سلامتی خودم را به دست آوردم تا به آنجایی که هنوز هستم و می‌توانم این سرگذشت را خودم تعریف کنم. در دوران نقاهت که در اوکیتسو (Okitsu) اقامت داشتم با شاهزاده توکوگاوا (Toku gawa) آشنا شدم.

اگر من دوباره سالم بشوم این آن چیزی است که من برای برنامه آموزش و پرورش و تربیت استعداد هایم استفاده کنم.

دبستان بخش هونگو (Hongo) روش مرا به مدت ده سال تجربه ‌کردند. بعد از تست و آزمودن این روش ها بوسیله وزارت آموزش و پرورش، حالا جزو برنامه درسی خیلی از دبستان های ژاپن شده است. یک روزی پایه و اساس پرورش استعدادها روش یادگیری زبان مادری خواهد شد.

هیچ کسی جا نمی ماند و هیچ کس عقب نمی افتد! بر اساس متد آموزش و پرورش استعداد های درخشان که بر مبنای عشق است و هدفش حقیقت است، خوشحالی و زیبایی قسمتی از شخصیت کودکان می‌شود. حتی اگر چیز زیادی یاد نگیرند بطور قطع در طی این چند سال می آموزند که مهربانی را با همدیگر تمرین کنند. بله انسان ها را به این شیوه تربیت کردن ممکن است و این سرنوشت بود که زندگی مرا به گونه ای پیش برد تا بتوانم زنده بمانم و ناظر تمام این رویداد ها باشم.

گیتی خسروی

گیتی خسروی

دیدگاه ها ۲

بیشتر بحث شده است