کوجی ما
درسال ۱۹۶۲ در شین شو (shinshu) پاییزش زودتر از معمول فرا رسید. شاخ و برگ درختان آب و رنگ پاییزی به خود گرفته بودند که این نامه به من رسید:
سپتامبر ۱۹۶۲ برلین
معلم شایسته به احترام من!
من همین حالا وارد برلین شده ام، آقای پروفسور در گذشته، در کدام ناحیه این شهر زندگی می کردید؟ برای من همیشه رویا بوده که از این محل دیدن کنم. دراینجا ساختمانهای جدید کمی سرد دیده می شوند. اما مردم در شهر کلن با ده های اطرافش از جهت ذوق و سلیقه و آداب و رفتار، با هم فرق دارند. من دیروز برای وارد شدن به ارکستر سمفونیک رادیو برلین امتحان دادم و به عنوان مایستر استخدام شدم. رهبر ارکستر فریکسی (Friscay) است که در حال حاضر با کارایان (Karajan) و کوبلیک (Kubelik) در یک سطح قرار دارد.
باید بگویم که من در حال حاضر یک نگرانی دارم وآن این است که آیا من واقعا شایستگی و حد اینکه استخدام ویلن اول چنین ارکستر معروفی شوم را دارم؟
با علاقه قلبی واحترام زیاد.
کوجی.
کوجی این نامه را بعد از اینکه از کلن به برلین رسیده بود برایم نوشته بود. وقتیکه من این نامه را خواندم نه تنها دچار احساسات شده بودم بلکه بطور غیرمنتظره ای غافلگیر شده بودم. همه اعضای ارکستر به او توجه دارند.
از وقتیکه موسیقی غربی در ژاپن نفوذ و رخنه کرده بود اولین باری بود که یک ژاپنی در اروپا چنین موقعیتی را بدست آورده بود! برای من غیرقابل باور بود چون سطح ارکستر برلین را می شناختم، در چنین ارکستری وارد شدن به این معنی است که باید در سطح فوق العاده ای قرار داشت و اینکه ارکستر مایستر و ویلن اول یک ژاپنی یعنی کوجی. . .!
برای اینکه بشود چنین جایگاهی را بدست آورد، باید ویژه گی های زیادی را دارا بود: سرآمد و درخشان در دارا بودن حس موزیکالیته، نطق و سخنرانی عالی و کاراکتر و شخسیت ارزنده و ممتاز. اگرهنرمند دارای این ویژه گیها نباشد، به این سادگی ها نمی تواند به راهش ادامه دهد. در یک هنرمند واقعی، احساس عالی و زیبا جمع است.
این پیام و خواسته من به شاگردانم است که آنرا برای همیشه به عنوان چراغ راه خود قرار دهند. جواب این همه اراده و نوع افکار و رفتار و معلم بودن کوجی در کارش باعث شد که این همه توجه و احترام از طرف همه هنرمندان عالی و درجه یک را از آن خود کند.
یک نامه جالبی از یکی از اعضای ارکستر یعنی ازهیروکویامادا (Hiroko Yamada) گرفتم که نشان دهنده شرایط کوجی است و نشان میدهد که اعضای ارکستر چه علاقه و احترامی برای کوجی قائل هستند و اینکه چه جائی را برای خود در جهان موسیقی باز کرده است و چقدر توجه به او در این ارکستر میشود و اینکه متواضع ترین است و همیشه در ارکستر به همه کمک می کند. من هم میتوانم این را ثابت کنم چون او را خیلی خوب می شناسم.
برای اولین باری که کوجی روی صحنه قرار گرفت وقتی بود که شاگردان من درسالن نیهوسایننکان در توکیو، یک کنسرت ویولن اجرا کردند. در آن زمانها توشیا اتو هفت سال داشت ودر آن شب کنسرتو ویلن شماره ۳ زایتس را به همراهی ارکستر زهی توکیو اجرا کرد. همچنین یوکوآریماتس پنج ساله هم اجرای خیلی خوبی داشت. بعد از اینکه او اجرایش را به پایان رساند، سازش را با خوشحالی تمام به دوش گرفت و از روی صحنه با هیجان به پایین رفت!
او یک دختر بسیار شیرین بود و با آداب صحنه ای که از خود نشان بود، ما همگی از خنده روده برشده بودیم که بعد ناگهان کوجی سه ساله با ویولن یک شانزدهمش در دست آمد!هومورسکو را با همراهی گیتار پدرش اجرا کرد.
صبح روز بعد تمام روزنامه های معتبر عکسها و مقاله ها در باره کوجی نوشتند که یک ژنی پیدا شده است و برلیان درخشان ظاهر شده که فوق العاده است و. . . قبل از اجرا من به خبرنگاران توضیح دادم که استعداد موروثی و مادرزادی نیست و فقط باید با پرورش دادن صحیح بوجود آید . ژنی یک تیتر و افتخاری است که به کسانیکه امکان پرورش صحیح را داشته اند وخود را به قابلیت و شایستگی عالی رسانیده انداعطا میشود.
من درآنجا به همه آنها توضیح داده و تاکید و تکرار کردم ولی مایوس کننده و تاسف آور است که آنها مرا نفهمیدند!
۱ نظر