گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

اگر شما موسیقیدان هستید و به مقدار اطلاعاتتان تا حدی اطمینان دارید، وقتی به کنسرتی گوش می دهید متوجه می شوید که نوازنده با تمام وجودش نمی نوازد، شما سریعا این را حس می کنید، برای همین است که تعیین زمان و شرایط مناسب برای اجرای کنسرتتان اهمیت فراوان دارد و باید مطمئن باشید که شدیدا خسته نیستید و خودتان را آماده کنید. اگر می دانید زمانی به آنجا خواهید رسید که تمام روز پرواز داشته اید و هیچ زمانی برای تمرین نداشته اید… من احتمالا در این شرایط روی تختم دراز می کشم و به خواب می روم، حتی در ۱۰ دقیقه مانده به کنسرتم، مادرم معمولا به سراغم می آید و در حالی که در می زند می گوید: “آیا هنوز خوابی؟ نمی توانی خواب باشی در حالی که تا ۱۰ دقیقه دیگر باید روی سن بروی!”

اما به هر حال، این حال شما را بهتر می کند و اگر از نظر ذهنی آماده باشید، هر کاری که در حال اجرای کنسرت انجام دهید جزئی از آن قطعه خواهد شد.

چگونه می دانید که به آن مسلط هستید؟ در حالی که قطعه ای جدید را تمرین کرده اید چگونه مطمئن هستید که برای اجرا شرایط مناسبی دارید؟

مسئله رازگونه نیست، وقتی از زمانی که ۵ یا ۶ ساله هستید اجرای قطعه ای برای کنسرت را یاد می گیرید، در آینده برایتان بسیار راحت تر می شود. قطعاتی هستند که من در حال حاضر مشغول یادگیری شان هستم. تفاوت آن به دلیل سطح موسیقیایی آن است به نسبت آن که در سن ۶ سالگی مینواختم، فکر می کنم شاید هم یک مقدار عمیق تر باشد، من بیشتر به موسیقی فکر می کنم، اما به هر حال با گذشته تفاوت دارد. من خودم را با چیزی که یک کنسرتوی خسته کننده می نامم، مشغول می کنم، یک مندلسون یا بروخ یا چایکوفسکی …

حقیقتا این کار را در حال خواب نیز می توانید انجام دهید، وقتی یک بار آنها را بنوازید و دقیق باشد، آن را به درستی درک می کنید و آغاز به نواختن آن می کنید، خیلی تسلی بخش است. اما بعضی از قطعات مانند سیبلیوس قطعا آنگونه نیست، یکی از سخت ترین اجراهای کنسرتو برای ویولون است و شما باید ۱۱۰ درصد برای هر شب اجرا، روی آن انرژی بگذارید!

من تصور می کنم که وقتی شما یک قطعه یا یک سونات را می آموزید باید یک راهی برایتان باشد که برایتان ساده است، اما برای شخصی با مهارت دست معمولی سخت خواهد بود. چگونه می دانید که به اندازه کافی تسلط دارید؟ آشکار است که حتما باید قبل از آن چند باری تمرین داشته باشید…

مسلم است که اول باید بنوازیدش، اما خودتان حس می کنید، در وجودتان. زمانی که چیزی آنطور که شما دوست دارید پیش نمی رود، دریافته ام که بسیار موثرتر خواهد بود اگر آن را برای مدتی کنار بگذارید و کار دیگری انجام دهید و زمانی بعد دوباره به سراغ آن بروید، چون زمانی که مغز شما قفل می کند و شما تسلیم می شوید، دیگر نتیجه نخواهد داد یعنی وقتی طرز فکر شما در این حالت باشد.

بنابراین معمولا از انجام آن دست می کشم، اشکالی ندارد، می توانم فردا یا هفته بعد دوباره آن را انجام دهم یا کلا برای مدتی کنارش بگذارم تا وقتی که کاملا نتیجه گذشته برایم حل شده است و فراموش کرده ام… شما اگر به آن برگردید بیشتر از آنچه فکر میکنید آن قطعه به تدریج به شما بازمی گردد.

آیا هدفی دارید زمانی که می گوئید “من واقعا این را بلدم؟”

فکر می کنم که این تدریجی است، تاثیر دارد، زمانی که فکر می کنید قطعه ای را به خوبی بلدید. من با این مسئله بسیار زیاد برخورد کرده ام، زمانی که یک قطعه را چندین بار می نوازید، با خود می اندیشید “آره، بلدم، من می توانم و حتی می توانم هفته دیگر برای ضبط بروم.” پس شما همان قطعه را می نوازید با ارکستری دیگر یا رهبری متفاوت که او همه چیز را تغییر می دهد و شما مجبور هستید که از ابتدا شروع کنید و فکر می کنید که، “من چی فکر می کردم؟”

منظورم این است، زمانی که ۱۱ یا ۱۲ ساله بودم، ضبط هایی داشتم که بسیار از آنها راضی بوده ام و درست روز بعد از آن، زمانی که ضبط انجام می شد، آرزو می کردم که می توانستم به استودیو باز گردم و دوباره آن را بنوازم زیرا می دانستم که بهتر خواهد بود، یعنی برای همین است که شما چند بار کار ضبط را تکرار می کنید. من فقط ۱۷ سال دارم و زمان بسیار زیاد، پس می توانم سرعت خودم را تنظیم کنم و یک رپرتوار را همین الان به آسانی اجرا کنم.

گفتگوی هارمونیک

گفتگوی هارمونیک

مجله آنلاین «گفتگوی هارمونیک» در سال ۱۳۸۲، به عنوان اولین وبلاگ تخصصی و مستقل موسیقی آغاز به کار کرد. وب سایت «گفتگوی هارمونیک»، امروز قدیمی ترین مجله آنلاین موسیقی فارسی محسوب می شود که به صورت روزانه به روزرسانی می شود.

۱ نظر

بیشتر بحث شده است