در بسیاری از بیوگرافی های نوشته شده راجع به راجر واترز (Roger Waters) آمده است، او مردی بوده که به اندازه صدها مرد دیگر در زندگی سختی و زجر کشیده است.از مرگ
زود هنگام پدر و بی مهری های مادرش گرفته تا نمک نشناسی های همسر او.
به گوشه ای از ترجمه آزاد یکی از شعر های آلبوم The Wall بنام One of my turns دقت کنید :
هر روزی که میگذره، عشق ما خاکستری تر میشه،
همانند پوست انسانی که در حال مرگه،
هر شبی که میگذره، باز بخودمون وانمود میکنیم که نه، مشکلی وجود نداره،
اما من پیر تر میشم و تو سرد تر،
دیگه هیچ شادی و خوشی در زندگی ما وجود نداره،
من حس میکنم که یک چهره دیگه ای داره در من ظاهر میشه،
چهره ای که سرده مثل تیغ، سفت مثل طناب، خشکه مثل طبلهای تشیع جنازه ….
۱ نظر