گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

فیلیکس مندلسون، نابغه هامبورگ (۲)

باز آفرینی مندلسون از آثار بزرگانی چون، باخ و شوبرت

مندلسون عمیقا تحت تاثیر موسیقی غنی باخ بود. سارا لوی (Sarah Levy) هنرجوی پسر باخ، ویلهم فردمان باخ (Wilhelm Friedemann Bach) بود؛ او بسیاری از دست نویسهای باخ را که در قهقرای قرن نوزدهم فرو رفته بودند، گرد آوری کرده بود و آن موسیقی ناب را از نابودی و فراموش شدن نجات داد. وی با استاد مندلسون؛ زلتر، رابطه نزدیکی داشت و از این طریق مندلسون آهنگهای باخ را به دست آورد.

پس از مرگ باخ در سال ۱۷۵۰ این اولین بار بود که آن دست آثار باخ با چنین موفقیتی اجرا می شد، این اجرا همچنین در جهت شکوفا شدن مجدد موسیقی باخ در آلمان و به تدریج در اروپا، نقش مهمی ایفا نمود و برای مندلسون در سن بیست سالگی موفقیت فوق العاده ای محسوب می شد؛ خود او در این باره می گوید: “فکر کردن درباره انتخاب یک هنرپیشه و پسری یهودی برای بازآفرینی موسیقی بین المللی مهم مسیحی، دشوار و هیجان انگیز بود.”

مندلسون همچنین آثار فرانس شوبرت را اجرا می نمود. در ۲۱ مارچ ۱۸۳۹ بیش از گذشت یک دهه از مرگ آهنگساز، سمفونی نهم شوبرت را برای اولین بار در شهر لپزیگ رهبری کرد. مندلسون نسبت به دیگر معاصران رادیکال خود، میانه رو بود.

او در نامه ای به موسیقیدانان هم عصرش همچون، برلیوز (Berlioz) لیست (Liszt) و میربر (Meyerbeer) مخالفت خود را با آثار آنان اعلام می داشت! به نظر می آید مندلسون برای پاریس و موسیقی آن احترام ویژه ای قائل بود، با تمام بدگمانی و بی رغبتی که نسبت به آنجا داشت! وی پاریس را همچون شهری با سبک اپرای آمیانه می پنداشت و آثار میربر را ناصادقانه یافت، اما این سفر زمانی برایش پایان شرمگینانه ای داشت که باید با میربر (نسبت فامیلی اسرائیلی نیز با او داشت و چهره هایشان شبیه یکدیگر بود) روبرو می شد!

مندلسون از شدت ناراحتی بلافاصله موهایش را کوتاه کرد تا خود را از او متمایز کند! نکته جالب آنجاست که او با تنها موسیقی دانی که روابط نزدیکی داشت، موشلس (Moscheles) بود، شخصی از نسل گذشته با دیدگاهی محافظه کارانه همچون مندلسون. موشلس این شیوه خود را تا پایان زندگیش در کنسرواتوار لپزیگ حفظ نمود. کشش محافظه کارانه مندلسون، همچنین محبوبیتش و اصلیت یهودیش، باعث جدایی وی از دیگر معاصرانش بود.

audio file
بشنوید قسمتی از “مارش تولد” اثر مندلسون را

رساله ای ضد یهودی و علیه مندلسون به ویژه، نوشته ریچارد واگنر سه سال پس از مرگ مندلسون به چاپ رسید به نام “یهودیت در موسیقی” (Das Judenthum in der Musik) که آن شروعی بود بر لکه دار شدن هنر مندلسون که یک قرن برجای مانده بود. تنفری که همچنان در بعضی از نویسندگان نسبت به وی باقی مانده، با اینجال رژیم نازی به دلیل اصلیت یهودی او، آثارش را غیر قانونی خواند و مجسمه یادبود وی را از بین برد!‌

در انگلستان شهرت او برای مدت زمانی طولانی باقی ماند، رمانی درباره زندگی فیلیکس مندلسون از دختری نوجوان به نام سارا شپرد (Sarah Sheppard) با نام “شوالیه سرافل” (Chevalier Seraphael) در سال ۱۸۵۱ به چاپ رسید و در طول ۸۰ سال تجدید چاپ شد، اگرچه منتقدانی همچون، جرج برنارد شاو (George Bernard Shaw) موسیقی وی را به دلیل نزدیکی آن به فرهنگ سلطنتی و محافظه کارانه محکوم کرده اند، اما در این کتاب از هنر و زندگی کوتاه مدت اما پربار مندلسون به نحوی شایسته تجلیل شده است. در طول پنجاه سال اخیر هنر مندلسون مورد توجه بسزایی قرار گرفته، همانند کنسرتوهای ویولونش و سمفونی ایتالیایی که علاوه بر افزودن به شهرت وی، جلای سلطنتی را از آثارش همچون “الیاس” زدوده اند و در بسیاری از موسیقی گروهی کلاسیک در تمام دنیا نواخته شده اند.

امروزه تمام آثار مندلسون به روی CD عرضه شده، اگرچه بیشتر سمفونیهایی که نوشته بود، سالهای بسیار زیادی پس از مرگش اجرا شدند. قابلیتهای حیرت آور وی در آثار اولیه اش به درستی و هوشمندانه آشکار شده؛ اُکتت زهی در سال ۱۸۲۵، “رویاهای نیمه شب تابستان” سال ۱۸۲۶ و کوارتتهای زهی در مینور A در سال ۱۸۲۷. آثار وی، تحلیل و بینشی روشن بینانه از رنگ، تکنیک، هارمونی و ترکیب بندی موجود در آثار بتهوون را دریافت نموده اند. مندلسون قطعه ” غار فینگل” را در سال ۱۸۳۰ با الهام از دیداری به استوکهلم در اواخر دهه ۱۸۲۰ نوشت، اگرچه ایده اصلی آن اثر قبل از این سفر به ذهن او آمده بود.

این سفر همچنین ساخت سمفونی شماره ۳ او به نام “اسکاتلندی” را در پی داشت که در بین سالهای ۱۸۳۰ و ۱۸۴۲ نوشته شد، قطعه ای که در واقع هیچ کدام از ویژگیهای موسیقی اسکاتلندی را دارا نمی باشد و فضای از موسیقی رومانتیسیزم دارد. مندلسون در طول زندگیش به طور گسترده ای به اروپا سفر کرد و سفرش به ایتالیا، ساخت سمفونی شماره ۴ در ماژور A را رقم زد. مندلسون این قطعه را برای اولین بار در سال ۱۸۳۳ رهبری کرد اما خود، اجازه چاپ این قطعه را نداد.

کنسرتوی ویولن وی در E مینور، سال ۱۸۴۴ برای فردیناند داوید (Ferdinand David) نوشته شده بود که معروفترین اثر آهنگسازی مندلسون به شمار می رود. بسیاری از ویولنیستها، حرفه خود را با اجرای این کنسرتوی فوق العاده ارتقا داده اند و خود را مطرح کرده اند همچون؛ یاشا هایفتز (Jascha Heifetz) که در سن ۷ سالگی اولین اجرایش را با نواختن این کنسرتو برگزار نمود. مندلسون همچنین دو کنسرتوی پیانو و دوبل کنسرتو برای ویولون و پیانو نوشته است.

bach-cantatas.com

گفتگوی هارمونیک

گفتگوی هارمونیک

مجله آنلاین «گفتگوی هارمونیک» در سال ۱۳۸۲، به عنوان اولین وبلاگ تخصصی و مستقل موسیقی آغاز به کار کرد. وب سایت «گفتگوی هارمونیک»، امروز قدیمی ترین مجله آنلاین موسیقی فارسی محسوب می شود که به صورت روزانه به روزرسانی می شود.

۱ نظر

بیشتر بحث شده است