فضا و حال و هوائی که در این یادنامه توصیف شده، باید با توجه به سن ۱۶ سالگی و تأثیرپذیری انسان در عنفوان جوانی در نظر گرفته شود. آواز جانسوز و صوتِ مؤثر عارف و ناله های جانکاه آهنگ، داستان ملّتی غمزده و کوششهای بی ثمرش در راه آزادی، فضای پررمز و راز، دیدگان اشکبار تماشاچیان و راز نهفته در دلها و بالأخره ترکِ تالار کنسرت با خاطری اندوهناک و غمگینی و خاموشی پدر در راه بازگشت… همه و همه میتوانند جوان حسّاسی چون او را از درون زیر و زبر سازند.
هنگامی که در تاریکی خیابان، چهرهِ پدر از غمی پنهانی از گذشته ای اندوهناک حکایت میکرد، از پدر شنید: تصنیفهای عارف را فراموش نکن…
بی حکمت نیست که ده ها سال بعد، خالقی در تنظیم آثار عارف، از جان مایه می گذارد و پاره پاره های وجودِ خویش را در آنها میریزد. در واقع احترام او به عارف کمتر از ارادتِ آنتون بروکنر به ریچارد واگنر نبود، با این تفاوت که در موردِ دوم ده ها کتاب و مقاله نوشته شده، در حالی که موردِ نخست هنوز در تاریخ موسیقی معاصر ایران مطرح نشده است!
امّا دربارهِ تصنیفهای عارف و بالأخص آهنگ و ترانهِ گریه کن، آنقدر نوشته شده که هیچ ناگفته ای را باقی نمی گذارد. اثر فوق در دیوان عارف، به عنوان تصنیف بیست و دوم یا تصنیف کلنل معرفی شده و شادروان دکتر میرزا رضازاده شفق با توضیحات مفصل خویش در صفحاتِ ۳۹۳ تا ۴۰۸ از چاپِ جدید دیوان ـ انتشاراتِ جاویدان، ۱۳۵۷ ـ علل و چگونگی پیدایش اثر را شرح داده است. محقق ارجمندِ معاصر، آقای دکتر ساسان سپنتا، در مواردِ متعدّدی به این اثر پرداخته و از آنجمله نکاتِ فنّی دقیقی را در صفحهِ ۱۳۰ از اثر ارزندهِ خویش: چشم انداز موسیقی ایران، چاپ اول ۱۳۶۹، مطرح ساخته که موجز و مفید میباشند.
بالاخره توضیحاتِ عالمانهِ خودِ خالقی در شناختی آثار عارف بویژه اثر فوق حائز اهمیت است. در بخش دوم کتاب نظری به موسیقی، صفحات شماره ۲۶۹ تا ۲۷۳ و در صفحاتِ ۴۱۱ تا ۴۲۷ از جلدِ نخستِ سرگذشتِ موسیقی ایران، چاپ ششم ۱۳۷۶ و در مقالهِ عارف، شاعر نغمه پرداز که در صفحهِ ۴ از شماره ۷۰ مجله موسیقی چاپ شده است و نیز در مواردِ گوناگون دیگر، خالقی نظراتِ خود را در مورد آثار عارف تشریح کرده است.
البته بسیاری از مشاهیر قرن اخیر در مورد عارف قلمزنی کرده و مقالاتی نوشته اند که مثلاً جمالزاده یکی از آنهاست، اما آنچه که در بالا ذکر شد حاوی بررسی علمی و موسیقیائی آثار عارف است و نه فقط اظهارنظر یا بیان سلیقه شخصی.
تصنیف مورد بحث پنج سال پس از نخستین اجرا که شرح آن در سطور فوق رفت، با تار و تنظیم استاد مرتضی خان نی داود و صدای قمر اجرا گردید و بصورتِ صفحه ضبط شد. این اجرا، در کنار تصنیف معروفِ (از خون جوانان وطن) مدتها صورت نمادی از موسیقی انقلابی عصر مشروطیت درآمد، تا آنجا که کارگردانان بزرگِ سینمای ایران برای تجسم فضای آنزمان از این تصنیف بهره می گرفتند؛ فیلم شازده احتجاب نمونه ای از آنها بود.
در این اجرا که در ضمن یکی از نخستین صفحه هایی است که با صدای قمر ضبط شده، استاد نی داود با توانمندی بی نظیر خویش در ریزنوازی که اتفاقاً با کیفیت خاص صدای قمر تناسبی عجیب دارد، حالتِ غمگنانه و دردآلودِ اثر را به شنونده منتقل می سازد. در این تنظیم تنها ملودیهای اولیه بی هیچ کم و کاستی تکرار می شوند و تنها در پایان چهار مضراب دشتی رضا محجوبی نیز اجرا میشود؛ ضمناً صدای نی و ویلن خفیفی هم شنیده می شوند.
۱ نظر