«داشتن انگشت هایی چابک و فرز و ضربه های بی نقص آرشه از ضروریات است؛ همچنین باید آن قدر عالی کار کرد که بتوان ریتم را پیش برد و تأثیر شاعرانه ای که هنرمند در نظر دارد را بر جای گذاشت. با افزوده شدن فرمولهای جدید به محدوده نوازندگی، دستیابی و تسلط بر روال نوازندگی آسان تر می شود. ویولنیست های امروزی نسبت به نوازندگان نسل پیشین دسترسی بیشتری به منابع تکنیکی دارند.»
«پاگانینی تقریبا برای همه نوازندگان قابل دسترس است: نواختن آثار ویوتام دیگر با دشواری های سی سال پیش همراه نیست اما سازهای بادی-چوبی، برنجی و حتی زهی، هنوز هم تا حدی با تکیه بر میراث به جا مانده از نوازندگان بزرگ به حیات خود ادامه می دهند. من گاهی احساس می کنم که در حال حاضر در آموزش ویولن سعی بر این است که حس زیبایی شناسی در مراحل اولیه آموزش ایجاد و تقویت شود و این نوع آموزش همان طور که تلاش می کند که این آموزش را به ذهن ربط دهد، از دست ها غافل می شود. در نتیجه سربازان نوپای ارتش ویولن نوازی، با شور و اشتیاق و شجاعت سرشار، از تجهیزات کافی برای حضور در میدان جنگ هنری برخوردار نخواهند بود.»
«در ارتباط با این موضوع مجموعه ای بی نظیر – اتود کاپریس- از ای شومان (E. Chaumont) وجود دارند که عناصر و فرمول های پیشرفته جدیدی را در اختیار دانش پذیران سطوح بالا قرار می دهند. هر چند در بعضی از این آثار قابلیت فرم از محتوایی که در آن گنجانده شده بیش تر بوده و نواختنشان دشوار است اما به قول ویوتام این آهنگ ها به خوبی بر روی ویلن می نشینند و من خوشحالم از این که توجه ها را به آن ها جلب می کنم.»
«وقتی می گویم که سازهای زهی، از جمله ویولن، تا حدودی با تکیه بر میراث گذشتگان سرپا هستند، منظورم از نظر تکنیکی است. از زمان ویوتام تا کنون تقریبا هیچ پاساژی برای ویولون نوشته نشده است و این باعث به تأخیر افتادن رشد تکنیک ویولن شده است اما در مورد پیانو افرادی مانند گودوفسکی (Godowsky) تکنیک جدید برای سازهایشان آفریده اند. هر چند سن سان، بروخ، لالو و دیگران در کارهایشان ویولن را با آهنگ های زیبایی غنی کرده اند ولی خود موسیقی در مرکز توجه آن ها بوده است و نه موسیقی برای ویولن. کنسرتوهای جدید برای تکنوازی فلوت، ترومبون و .. نوشته نشده اند، در نتیجه هیچ مطلب تکنیکی جدیدی به منابع مربوط به این ساز ها افزوده نشده است.»
«این موضوع کمابیش درباره ویولن نیز صدق می کند، آثار جدید که تنها از نقطه نظر موسیقیایی آفریده شده اند، باعث رکود کشف تکنیک های نوین می شوند. از آفرینش پاساژهای جدید و ترکیبات هارمونیک فراوان و متفاوت استقبال نمی شود و خود ویولنیست باید قابلیت ویژه ساز خود را بیابد و آن ها را به کار گیرد. من شخصا به بدنبال یافتن شیوه های تکنیکی جدید و راه هایی برای جمله بندی در آهنگ های خودم بوده ام. به عنوان مثال، یک Divertiment برای ویولن و ارکستر نوشته ام که به عقیده خودم توانسته ام در آن افکار و ایده های جدید را بگنجانم و تلاش کرده ام که به تکنیک ویولن گستره ی وسیع تری از زندگی و شکوه ببخشم.»
«
در زمان ویوتی (Viotti) و رد (Rode) قابلیت های هارمونیک محدودیت بیشتری داشتند، تعداد آکوردها کم بودند و آکورد نهم وجود نداشت. اما اکنون مطالب تکنیکی برای ایجاد تکنیک نوین ویولن وجود دارد: در واقع من یک سری مطالعات در زمینه ویولن انجام داده ام که دست نویس هستند که شاید روزی آنها را با هدف گسترش تکنیک ویولن منتشر کنم.»
۱ نظر