آمن خادمی: در ایران گروه نوازی چندان مرسوم نیست و با این که یک گروه تشکیل می شود اما ستون یک گروه معمولا یک نفر است و این سیستم دقیقا برعکس گروه دستان است. ارزیابی شما از فعالیت های گروه دستان چیست؟
کار گروهی بر اساس تفکر و جهان بینی شخصی صورت می گیرد که تفکر گروهی داشته باشد؛ یعنی زمانی که آهنگساز یا نوازنده یا سرپرست یک گروه، اقدامی در زمینه راه اندازی گروه انجام می دهند، باید علاوه بر شخص خود نوازنده ها نیز تفکر و جهان بینی و دانش آنسامبل داشته باشند تا اینکه پایه و اساس یک گروه درست گذاشته شود.
بسیار طبیعی است که نوازنده و یا موسیقیدانی که بخواهد تکروی کند یا فقط خودش را معرفی کند در چنینی گروهی جایی ندارد و اگر هم گروه تشکیل شود، از نظر صدا دهی به جایی نمی رسد؛ چراکه برای این کار اگر دانش گروهی نباشد و همچنین اگر موسیقیدان ترکیب سازها را نداند و یا سازشناسی نداند، نمی داند در چه زمانی و چه جایی از چه سازی استفاده کند.
به فرض مثال در سازهای ایرانی از جمله سه تار، موسیقیدانی که ساز سه تار را نشناسد وسعت صدا، نوع رنگ آمیزی و کوالیته صدایش را نداند، نمی دادند چگونه از این ساز در یک آنسامل استفاده کند.
همچنین مرحله بعدی در گروه نوازی زندگی کردن نوازنده ها با یکدیگر است. گروه های ایرانی اغلب گروه های مستقلی هستند و مانند ارکستر سازهای ملی فرهنگ و هنر قدیم که نوازنده های ثابتی داشت و از نظر مالی تامین می شد، نیست. در ارکستر فرهنگ و هنر نوازنده ها بر اساس یکسری قوانین سازمانی دور هم جمع می شدند و تابع تفکرات آن سازمان بودند اما در گرو ههای مستقل کنار یکدیگر بودن، براساس احترام متقابل و داشتن تفکر و جهان بینی گروهی است.
خادمی: یعنی نوازنده هایی که از گروه دستان جدا شدند نتوانستند خودشان را با این شرایط وفق دهند؟
به یقین نوازندگان به دو دلیل از گروه جدا می شوند؛ اول اینکه خاستگاه و علایق گروهی خود را پیدا نمی کنند و همچنین اینکه نمی توانند خودشان را در چارچوب قوانین گروهی قرار دهند.
خادمی: گروه دستان را می توان با کدام یک از گروه های ایرانی در حال حاضر و یا درگذشته مقایسه کرد؟
همنوازی یک پدیده کاملا جوان در ایران است که از زمان انجمن اخوت شکل گرفته است و بعد از درویش خان و باقر خان با آواز طاهر زاده بودند. بعد از آن به شکل رسمی تر و کلاسیک تر علینقی وزیری آمد.
در دوران معاصر می توان به ارکستر سازهای ملی به سرپرستی فرامرز پایور اشاره کرد. همچنین در مقطع انقلاب دو گروه عارف و شیدا شکل گرفت. جالب اینکه می بینیم وقتی سرپرست این دو گروه عوض می شود صدا دهی گروه نیز فرق می کند؛ یعنی این که تفکر آهنگسازی در نوع صدا دهی گروه بسیار موثر است.
به فرض مثال گروه شیدا آثار “سواران دشت امید” و “سپیده” را اجرا کرده اند اما شاهدیم زمانی که مثلا گروه شیدا قطعه “سواران دشت امید” را اجرا کرده است، به دلیلی تفکر گروهی حسین علیزاده، صدایی متفاوت و غیر قابل قیاس از قطعه “سپیده” به آهنگسازی محمدرضا لطفی داشته است.
یا اینکه گروه عارف به سرپرستی پرویز مشکاتیان ممکن است صدایی بدهد که با آهنگسازی حسین علیزاده آن صدا دهی را نداشته باشد. این موضوع بستگی به تفکر همنوازی در یک گروه دارد.
اجرای یک قطعه به صورت همنوازی باید مانند یک سری مواد غذایی باشد که با یکدیگر ترکیب می شود و یک غذای جدید را تشکیل میدهد و یا اینکه تفکر همنوازی مانند پازلی است که باید در جای مناسب خود قرار گیرد.
روزنامه آرمان
۱ نظر