پورقناد: با توجه به سابقه ۲۰ ساله گروه دستان، می خواستم ببینم که آیا این گروه از اول تا کنون مستقل بوده است یا اینکه از
حمایت های دولتی نیز برخوردار بوده اید؟
کسی که معتقد به کار گروهی است و بخواهد در کارش پیشرفت کند آن کار نباید شغلش باشد بلکه باید عشقش باشد! کسانی که در این راه فقط به فکر تجارت هستند به یقین محدوده وسعت دیدشان با کسی که حفظ گروه و گروه نوازی عشق وی است بسیار فرق می کند و ممکن است دور اندیشی های آن عاشق سینه چاک را نداشته باشد؛ چراکه تاجر فقط به نتایج مالی می اندیشد.
گروه دستان همیشه مستقل بوده و روی پای خود ایستاده است. این گروه کار خود را با کنسرت های کوچک در سالن های غیر حرفه ای آغاز کرد و بعضی مواقع مجبور بودیم در بعضی سالن ها خودمان صندلی بچینیم و با خودمان امکانات صوتی ببریم.
گروه با گذشت و خرج کردن از کیسه شخصی ارتباط خود را با سازمان ها و برگزار کنندگان کنسرت غیر ایرانی باز کرد و توانست راه خود را به فستیوال های موسیقی باز کند و به مرور از دستان برای برنامه های سالیانه دعوت شد و اینگونه شد که دستان، دستان شد. به گونه ای که الان در سالن های بزرگی مانند سالن فیلارمونیک اورنج کانتی و یا رویال فستیوال لندن کنسرت می دهیم.
در زمینه حمایت از اعضای گروه نیز باید بگویم نه تنها حمایتی نداشتیم بلکه مجبور بودیم با بسیاری از مشکلات که در سر راهمان قرار می گرفت، دست و پنجه نرم کنیم؛ چراکه وقتی که گروه بزرگتر می شود، یا فضای کاری به آنها داده نمی شود و یا اینکه فشارهایی از طرف گروههای دیگر که تحمل رشد گروه دیگر را نداشته باشند، به وجود می آید!
خادمی: با توجه به صحبتهای خودتان که گفتید تفکر آهنگسازی در نوع صدادهی گروه موثر است، فکر می کنید اگر حمید متبسم از گروه
دستان برود آیا باز هم صدای دستان همین صدای کنونی خواهد بود؟
تمام پدیده ها در حال تغییر است اما آنچه در گروه دستان مشهود است این است که دستان به یک تفکر ذاتی و درون گروهی رسیده است؛ یعنی اینکه اگر من هم از گروه بروم بالاخره گروه دستان در طی زمان به یک تفکری رسیده است که اگر نوازنده ای از خارج وارد گروه شود، در تفکر گروهی حل شود. حتی ممکن است من از گروه بروم، آهنگسازی بیاید که صدا دهی گروه بسیار هم بهتر شود اما با این حال باید بگویم تغییرات ناگزیر پیش می آید.
ممکن است من یک روز نتوانم ساز بزنم اما مطمئن باشید که گروه اساسش باقی می ماند حتی اگر اعضایش عوض و یا پیر شوند.
خادمی: پرسش بعدی مان در مورد ارکستر سیمرغ است که این ارکستر بر خلاف ارکسترهای شما که با حجم کوچکتر راه اندازی شده است بسیار عریض و طویل و ۴۰ نوازنده دارد. برای این ارکستر می خواهید چه کار کنید؟ همچنین اینکه شما در حال حاضر چند گروه دارید؟
ارکستر سیمرغ برای قطعه ای راه اندازی شده است که نیاز به چنین ارکستری داشته است.
امیدوارم این گروه پابرجا بماند؛ چرا که یک کشور باید ارکستر رسمی داشته باشد و حفظ این ارکستر نه تنها برای گسترش سازهای ملی و فرهنگ موسیقی مهم است بلکه می تواند برای نوازنده ها شغل ایجاد کند.
الان می بینیم که دانشکده پزشکی یا پرستاری داریم که باید برای آینده شغلی آنها فکر بکنیم اما در موسیقی با اینکه هنرستان موسیقی داریم، دانشکده و کنسرواتور موسیقی داریم اما کسی به این فکر نمی کند که این فارغ التحصیلان این سازمان ها غیر از گسترش مسائل فرهنگی نیاز به کار و شغل هم دارند و باید بازار موسیقی را گسترش دهند.
با این حال ارکستر سیمرغ تا الان تمام وابستگی اش به اجرای همین دو قطعه یعنی “سیمرغ” و قطعه “ونوشه” است و بعد از این نگه داشته این ارکستر با این حجم نوازنده در توان شخصی من نیست.
همچنین گروه مضراب را با شاگردهایم در هلند درست کردم که در آن سازهایی مانند تار، سه تار، بم تار و سازهای کوبه ای وجود دارد و قائدتا رپرتوار آن مطالبی است که من به آنها می دهم، این گروه صدای خوشی دارد و رنگ آمیزی خاص خود را دارد.
یک پروژه دیگر هم “پردیس” نام دارد که ارکستر ملی کوچک است متشکل از ساز سنتور، تار ، بربت و سازهای کوبه ای به همراه سازهای کلاسیک غربی است. برای این ارکستر قطعات با مشخصات موسیقی اروپایی یعنی قطعاتی که ربع پرده نداشته باشد نوشته باشد، نوشته می شود و به جز نوازندگان سازهای ایرانی، بقیه نوازندگان همه از نوازندگان شهرهایی که در آن کنسرت میدهیم هستند.
۱ نظر