ضرب اول میزان به صورت اونیسون نوشته شده است و در ضرب بعدی نوعی کمرنگ از کنترپواننویسی را میبینیم که در آن نتهای همصدای زیادی مشاهده میشود و گویی بخشها در واقع یک ملودی را با تغییرات کوچکی تبدیل به ملودیهای جدیدی میکنند.
این گونه نگارش حجم چندصدایی ارکستر را کاهش میدهد، هرچند پرشهایی که در این قسمت نوشته شده، تنوع قابل توجهی به ملودی سهتار داده است. این الگوی کنترپوانتیک چندین میزان تکرار میشود.
آخرین قسمت کنترپوانتیک این قطعه در میزان ۲۲۹ دیده میشود:
بشنوید اجرای این بخش را توسط ارکستر سازهای ملی وزارت فرهنگ و هنر
باز در خط اول سهتار، در خط دوم کششیها و خط سوم مضرابیها دیده میشود. در میزان ۲۲۹ مضرابیها با سهتار، اونیسون هستند ولی بخش کششی به صورت استکاتو سه نت را اجرا میکند که نت میانی دیسونانس نوشته شده است و بعد از آن یک پرش پنجم به نت دومینانت دیده میشود که نت دیسونانس به صورت پیوسته از نت قبلیاش بالا آمده و با پرشی که در نت سوم بوجود میآید، به عقیدهی نگارنده این میزان کششی، نقش ملودیک چندان قویی ندارد.
در میزان ۲۳۰، برعکس میزان قبل، کششی با سهتار که C.F ما است دوبله میشود و کنترپوان ۱:۱ برای سهتار و بخش مضرابی شکل میگیرد.
تصویر شماره ۱۷
ج) بررسی کلی تکنیک های هارمونی قطعه:
همانطور که گفته شد، اساس این قطعه بر مبنای کنترپوان شکل گرفته است و بیشتر از سه توالی هارمونیک در این اثر دیده نمیشود. آکوردهای استفاده شده در این اثر متنوع هستند و توالی آکوردها بیشتر بر اساس توالی (Progression) کلاسیک که با عنوان «حرکت هارمونیک» می شناسیم طراحی شده است، پس هارمونی این اثر در شاخه داینامیک قرار میگیرد.
د) بررسی کلی تکنیک های کنترپوان قطعه:
توجه پایور به دو اصل مهم کنترپوال که تقریبا در تمام کنترپوان های نوشته شده توسط وی در این اثر به چشم میخورد چنین است: ۱-استفاده از بهترین روش کنترپواننویسی که حرکت در جهت مخالف C.F است، ۲- استفاده بیشتر از حرکتهای پیوسته، ۳- بهرهگیری از تکنیکهای مختلف کنترپواننویسی اغلب دو بخشی.
چند نکتهی انتقادی در مورد «قطعهای در ماهور»
برای مخاطبین آشنا به قواعد موسیقی کلاسیک غربی شاید دشوار باشد دادن نمره قبولی به اثری که برای هشت ساز ملودیک نوشته شده و تنها در قسمتهای کوتاهی کنترپواننویسی آن از کنترپوان دو بخشی تجاوز میکند و در بسیاری قسمتها، سازها به طور ناگهانی به دلیل وسعت کم به یک اکتاو بالاتر و یا پایینتر از خط پارت اصلیشان پرش میکنند و در کل قطعه تنها سه توالی مهم هارمونیک به چشم می خورد و…، ولی اینجا باید یادآوری کرد که فرامرز پایور «پایه گذار گروه نوازی به شیوه موسیقی کلاسیک» (۱۰) است و زمانی که «قطعهای در ماهور» توسط او اجرا و ضبط شده است، اوج جنبش بازگشت به موسیقی قدیم بوده است و چند صدایی کردن موسیقی ایرانی به زعم بسیاری از موسیقیدانان فعال در آن زمان، غربی شدن و دوری از اصالت موسیقی ایرانی محسوب میشده است.
نباید فراموش کرد «قطعهای در ماهور»، هنوز هم یکی از با ارزشترین بافتهای چند صدایی را در آثار تصنیف شده در گروه نوازی موسیقی سازهای ایرانی را داراست و کمتر آهنگساز ایرانیای توانسته است، هم از تکنیکهای هارمونی و هم کنترپوان با استانداردهای غربی بهره بگیرد و اثر موفقی به جای گذارد.
پی نوشت
۱۰- فرامرز پایور را بنیانگذار گروه نوازی در موسیقی ایران می دانند، چراکه برای اولین بار توسط وی گروهی متشکل از چندین ساز ایرانی، با منطقهایی شبیه به اصول گروه نوازی موسیقی کلاسیک غربی شکل گرفت.
۱ نظر