خانم رنه فلمینگ یکی از موفقترین ستارگانی است که در عرصه بین المللی در سالهای اخیر درخشیده است. او سه اثر خود را در شرایط بسیار مشکلی از لحاظ اجرا و تکنیک ضبط کرده، اجرای زنده وی بسیار موفقیت آمیز بوده و در ایفای نقشی بسیار دشوار نشان داده که توانایی های زیادی دارد. رنه فلمینگ استاد سبک موتسارت است، در نسخه جدید کوزی فان توته (Cosi fan Tutte) با رهبر درگذشته بزرگ، سر جرج سولتی (Sir Georg Solti) هیچ وحشتی از سبک پر خطر این اپرای قرن نوزدهمی نداشت و توانست، اثری رضایت بخش به اجرا در آورد. ضبط های جدید اپراهای موتزارت شامل آثاری است از هنرمندان متعدد و ناشناس. خانم فلمینگ یک استثنا در عرصه موسیقی می باشد، خود او می گوید دوست دارد زمانی اثرش را ضبط کند که صدایش توانایی بالا خواندن را داشته باشد.
در زمانی که وی در پاریس، دونا آنا (Donna Anna) را برای بازگشایی قصر گارنیر (the Palais Garnier) و مارگوئریت (Marguérite) در باستیل، اجرا می کرد، اپرا نت (Opera Net) در بهار گذشته با او مصاحبه ای انجام داده است. گفتگوی زیر از ژول کاسو (Joel Kasow) است:
کی و کجا شروع به خواندن کردید؟
بسیار آسان! والدین من هر دو معلم هنرستان موسیقی خوانندگی بودند و من نیز شروع به خواندن کردم، البته زمانی که والدینم متوجه علاقه من شدند، پیش از آن تنها در طول کلاس صحبت می کردم. به عنوان یک تازه کار باید تمام روز را کنار مادرم می نشستم در حالی که او به دانش آموزانش خوانندگی را یاد می داد، مثل آن بود که من انتخاب دیگری نداشتم! در تمام انواع تولیدات موسیقی حضور داشتم، در گروههای کر، مادرم در بسیاری از اپراها خوانده است و دوره فوق لیسانس خود را زمانی که من کودک بودم به پایان برد.
من هیچگاه آنچنان زیاد به خوانندگی علاقمند نبودم، تنها چیزی بود که مجبور به انجامش بودم مثل تمیز کردن اتاقم، می بایست در تمام کلاسهای پیانو، صدا، رقص و ویولون شرکت می کردم، مادرم بسیار سخت گیر بود اما تلاشهایش به ثمر نشست.
کجا بزرگ شدید؟
روچستر، نیویورک
آیا مادر شما اولین معلمتان بود؟
البته، من به موسیقی پاپ و جاز بسیار علاقمند بودم و به همراه خانم پاتریشیا ویسلین (Patricia Misslin) در مدرسه ای کوچک در نیویورک تمرین می کردم. او هم اکنون در هنرستان موسیقی منهتن به آموزش مشغول است، سرانجام مردم او را کشف کردند. وی حقیقاتا نه تنها به من آموزش خوانندگی می داد، بلکه از لحاظ دانش موسیقی، به خصوص موسیقی کلاسیک از او بسیار آموختم. پس از آن به تمریناتم در جولیارد ادامه دادم، من تنها از یک استاد از آن زمان تا کنون برای ۱۳ سال آموزش دیدم، خانم بوورلی جانسون (Beverly Johnson)، به راستی کسی است که به من شیوه شخصی شدن را در حرفه ام آموزش داد.
و شما همچنان گاه گاهی بی شک با او تمرین می کنید؟
قبل از اپرای اتلو در Met در پاییز ۱۹۹۵ دو بار در هفته با او کلاس داشتم قبل از آنکه فرزندم در اواخر آگوست بدنیا آید و یک هفته بعد از متولد شدن او مجدد به کار ادامه دادم با اجرا در شب یک افتتاحیه در دوم اکتبر. خانم جانسون حقیقاتا مرا آمده کرده بود، حتی نمی دانم چطور قادر به انجام آن شدم، فکر می کنم عزمم جزم بود.
فرزند دوم شما بود؟
بله، فرزند اولم به همراه پدرش در نیویورک است، اما برای ده روز اینجا با من بود، به سرزمین دیزنی (Disneyland) و جاهای دیگر رفتیم…
اولین موفقیت شما چه زمانی بود؟ اپرای آرمیدا در جشنواره روسینی؟
نه، البته بی شک آن موفقیت بزرگی در اروپا بود اما اولین آن کُنتس (Countess) در هوستن در سال ۱۹۸۸ بود. من چندین رقابت را در بهار آن سال برده بدم و در پاییز آن سال این اپرا را به همراه بازیگران مطرحی همچون: تام آلن (Tom Allen)، سوزان منتزر (Mentzer) و چند خواننده فوق العاده توانا اجرا کردیم، همه چیز به طوری عالی در کنار هم قرار گرفته بود و در واقع این اپرای کُنتس بود که مرا به دنیای تاتر و اپرا شناساند.
در آن زمان باید ۲۹ یا ۳۰ سال داشتید. آیا فکر می کنید شروع دیر شما به ترقی کردن صدای شما کمک کرد؟
دقیقا، من از این بابت ناراحت بودم که چرا در اواخر ۲۰ سالگی آغاز کردم اما در واقع آن بهترین زمان برای من بود. هیچ گاه قادر نبودم که این فشار را در اوایل سن ۲۰ سالگیم تحمل کنم. من برای خوانندگی آمادگی نداشتم، مشکلات تکنیکی فراوانی برای از میان برداشتن داشتم، زمانی که خود را با سطح حرفه ای مقایسه می کردم بسیار برایم دردناک بود.
برگردیم به آرمیدا، هنوز می توانید آن را بخوانید؟
تمام هفته مشغول تمرین آن بودم زیرا تا دو هفته دیگر آن را در تالار کارنگی اجرا خواهم کرد، دو هفته دیگر این سئوال را از من بپرسید! امیدوارم قادر باشم آن را اجرا کنم. تنها مشکلی که در این زمان می بینم انرژی است، به دو دلیل: تمریناتی نداریم که من واقعا بتوانم صدایم را به آن نقش برگردانم، تنها یک هفته زمان دارم و تنها شش ماه از تولد فرزندم می گذرد… بنابراین ماهیچه ها، توانایی سابق را به دست نیاورده اند اما تا زمانی که گروه جدی کار می کند، حس خوبی دارم.
۱ نظر