مقاله ای که پیش رو دارید به قلم روح الله خالقی، آهنگساز و رهبر ارکستر گلها است. وی در این مقاله به تاریخچه چندصدایی در موسیقی ایران پرداخته است و در حاشیه نقطه نظرات خود را نیز در این زمینه مطرح کرده است.
ساز و سخن
چندی است موضوع هم آهنگ کردن (هارمونیزاسیون) نغمات موسیقی ملی ایران بر سر زبانها افتاده و مورد بحث قرار گرفته است و برخی تصور می کنند فکر جدیدی است که در سر آهنگسازان مدرسه دیده راه یافته است و بی آنکه بسابقه این موضوع و تاریخچه آن واقف باشند موضوع را حلاجی میکنند حتی اخیرا خبرنگار یکی از مجلات موسیقی روزی با اینجانب در این مورد گفتگویی می کرد که جنبه مصاحبه داشت و ممکن است نظر بنده را در آن مجله بطریقی منعکس کند که خالی از نقص نباشد. این بود که لازم دیدم در مجله موسیقی رادیو نیز به طرح این مطلب مبادرت نمایم و این بار بجای ادامه دادن مطالب مربوط بساز و سخن وارد یک بحث آموزنده دیگر شوم که تا حدی موضوع روشن است. این است که نخست به سابقه تاریخی این مطلب اشاره میکند سپس نظر خود را می نویسد.
اگر تاریخ موسیقی ایران را ورق بزنیم بطور تحقیق معلوم می شود که موسیقی ما همواره یک صدایی بوده و هرچند در بعضی از کتب قدما از خواص مطبوع و نامطبوع بودن ابعاد (فواصل) گفتگو بمیان آمده ولی نمیشود تصور کرد که «هارمنی» در موسیقی ما راه داشته است بلکه این فن بطور تحقیق در مغرب زمین از قرن دهم میلادی مورد آزمایش قرار گرفته و نخست در آهنگ های کلیسایی و اصوات چهارگانه انسان عملی شده و پس از قرنها موضوع تشکیل ارکستر و هارمونی ارکستر ایجاد شده است.
اما تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد اولین قدم در این راه از زمانی برداشته شده است که «مسیو لومر» فرانسوی بریاست موزیک ارتش بکار گماشته شده است. وی بعضی از آهنگهای ایرانی را برای پیانو نوشت که نغمه اصلی با دست راست نواخته میشد و دست چپ با چند «آکورد» آنرا همراهی می کرد و بصورتی بسیار ساده و مقدماتی بود و همانها را نیز باصطلاح اهل فن برای یک ارکستر نظامی تنظیم میکردند و من در زمان کودکی خوب بیاد دارم که بعضی از این نغمات را موزیکچی ها می نواختند که از آنجمله بود بعضی رنگها و تصنیفها. قسمتی از این آهنگها را هم بدستور مظفرالدین شاه در فرانسه به چاپ رسانیدند که نمونه ای از آنها در کتابخانه هنرستان موسیقی ملی موجود است.
چون معلم فرانسوی زبان فارسی نمیدانست میرزا علی اکبرخان نقاش باشی (مزین الدوله) که معلم فرانسه و نقاشی دارالفنون بود بسمت مترجمی وی منصوب گردید و درس موسیقی نظری (تئوری موسیقی) او را که مبادی تعلیمات علمی موسیق بود و «مسیو لومر» برای شاگردان میگفت بطور سوال و جواب بفارسی ترجمه کرد و اولین کتاب تئوری موسیقی را در چاپخانه دارالفنون در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی به چاپ رسانید. تعلیم سرایش (سلفژ) هم از روی کتب اروپایی داده می شد.
بعدها غلامرضاخان سالارمعزز که از شاگردان همان مدرسه بود و تحصیلات موسیقی خود را در کنسرواتوار پطروگراد هم در رشته موزیک نظامی تکمیل کرده بود بریاست مدرسه موزیک منصوب شد و کارهای «لومر» را دنبال نمود.
۱ نظر