ترکیب بندی واگنر به ویژه در اپرای “تریستان و ایزولده”، ایده هایی تازه را در موسیقی به وجود آورد. برای سالهای بسیاری پس از آن، آهنگسازان خود را ناچار به تطبیق با واگنر دیدند و خود را مدیون وی نیز می دانستند، به ویژه؛ آنتون بروکنر (Anton Bruckner)، هوگو ولف (Hugo Wolf)، سزار فرانک (César Franck)، هنری داپارک (Henri Duparc)، ارنست شاسون (Ernest Chausson)، جولس ماسنت (Jules Massenet)، الکساندر فُن زمنلینسکی (Alexander von Zemlinsky)، هانس فیزنر (Hans Pfitzner) و بسیاری دیگر.
گوستاو مالر گفته است؛ “تنها بتهوون و واگنر بوده اند!” مرز شکنی های موسیقیدانان قرن بیستم در هارمونی، همچون کلود دبوسی (Claude Debussy) و آرنولد شوئنبرگ (Arnold Schoenberg) باز می گردد به موسیقی موجود در “تریستان و ایزولده”. فرم اپراتیک رئال ایتالیایی شناخته شده به عنوان ورسیمو (verismo)، بسیار مدیون ساختار شکنی های واگنر در فرم موسیقی است.
مقاله واگنر درباره رهبری در سال ۱۸۹۶ بیان داشته که رهبری تنها حرکاتی ساده و قراردادی و از پیش تایین شده برای هماهنگ کردن ارکستر نیست، بلکه برداشتی جدید از اثر موسیقی می باشد. رهبران اروپای مرکزی این ایده واگنر را دنبال کردند همچون؛ هانس فن بول، آرتور نیکیش (Arthur Nikisch)، ویلهلم فورت ونگلر (Wilhelm Furtwängler) و هربرت فُن کارایان (Herbert von Karajan)
.
بشنوید قسمتی از ride of the valkyries واگنر را
همچنین واگنر اولین شخصی بود که در اپرا تقاضا کرد که نور در اجراهای نمایش ضعیف تر شود و عمارت اپرای او در بایروث، اولین تالاری بود که محلی مخصوص برای ارکستر تنظیم کرده بود. در این تالار اپرا، ارکستر کاملا از چشم تماشاگر پنهان است. تاثیر واگنر بر ادبیات و فلسفه بسیار مهم و اساسی است. فردریچ نیچه بخشی از فلسفه درونی واگنر در سالهای ۱۸۷۰ بود و اولین کتاب نیچه به عنوان “تولد تراژدی” به واگنر موسیقی را پیشنهاد داد، به نوعی که دیونیزوس فرهنگ اروپا را در تقابل با آپولوئیان، باز آفرید. عقاید نسبت به موسیقی واگنر همواره مثبت نبود، چنانچه در دوره ای موسیقی آلمان دو تکه شد؛ موسیقی طرفداران واگنر و دیگر موسیقی طرفداران برامس (Johannes Brahms) یا واگنرین ها و برامین ها!
بعضی از آهنگسازان با آنکه به شدت تحت تاثیر واگنر بودند و صحیح و درست بودن موسیقی او را نمی توانستند نقض کنند، (همانند چایکوفسکی و دبوسی)، با اینحال می خواستند به نوعی آن را بشکنند! بسیاری از طرفداران واگنر به نام؛ “واگنرین ها” انجمنی را تشکیل دادند متعلق به زندگی، آثار و اپراهای واگنر، انجمنهای واگنر در شهرهایی همچون؛ تورنتو، نیویورک، بریتانیای کبیر، نیوزلند، شمال کالیفورنیا و در بسیاری از دیگر شهرهای مهم جهان فعالیت دارد.
فیلمهای بسیار زیادی درباره زندگی خصوصی واگنر و موسیقایی اش ساخته شده؛ فیلم صامت “ریچارد واگنر” در سال ۱۹۱۳ ساخته کارل فرولیش (Carl Froelich)، فیلم مستندی به همان نام در سال ۱۹۲۵، همچنین فیلمهای؛ “آتش جادویی” سال ۱۹۵۵، “واگنر” ۱۹۳۳ و “موسیقی بی انتها” ۱۹۶۰. موسیقی واگنر بر بسیاری از موسیقی فیلمهای قرون بیستم و بیست و یکم تاثیر عمیقی گذارد. مانند موسیقی فیلمهای “کینگ کونگ” ساخته آهنگساز ماکس استینر (Max Steiner)، جنگ ستاره ها از جان ویلیامز و سه مجموعه فیلم “ارباب حلقه ها” با آهنگسازی هووارد شور (Howard Shore). موسیقی اپرای “ندیمه های اودین” (Die Walküre) در فیلمهای؛ ” آپوکالیپس حالا” و فیلم وسترن “اسم من هیچ کس است” استفاده شده است.
تاثیر واگنر بر روی آثار آهنگسازان بزرگ نیز بسیار چشمگیر است؛ همچون آهنگساز موسیقی راک؛ جیم استینمتن (Jim Steinman) که آن را “راک واگنری” می نامد. در موسیقی هووی متال به همان اندازه آهنگسازان کلاسیک، از واگنر تاثیر فراوانی گرفته شده. جوی د-مایو (Joey DeMaio) نوازنده بیس و از آهنگسازان اصلی موسیقی هووی متال، تاثیر پذیریش را از موسیقی واگنر تصدیق می کند. همچنین؛ آهنگسازان آلمانی همچون؛ رامشتین (Rammstein) و جوشیم ویت (Joachim Witt) و کلائوس شولز (Klaus Schulze) که او آهنگساز موسیقی الکترونیک آلمان بود و آلبوم سال ۱۹۷۵ خود را به واگنر تقدیم کرده. گروه آوان گارد اسلوانی به نام “لیباش” (Laibach) آلبومی را با نام سنتهای واگنر (VolksWagner) در سال ۲۰۰۹ به همراه ارکستر سمفونیک رادیوی اسلووانی و رهبری آهنگساز “ایزدور لیتینگر” (Izidor Leitinger) اجرا کرده اند.
اپراها، کتابها و مقالات بیشمار، زندگی سیاسی، اعتقادات و زندگی غیر مذهب پروتستانی واگنر، او را به شخصیتی متناقض در دوران زندگیش بدل کرده. با آنکه واگنر در طول زندگیش دوستان و همکاران یهوودی فراوانی داشته و خود نیز به آن اشاره کرده، با اینحال به دلیل مقالات ضد یهودیش به خصوص “یهودیت در موسیقی” که به ویژه در مخالفت با “فیلیکس مندلسون” آهنگساز و رهبر نوشته بود، سرانجام در سال ۲۰۰۱ برای اولین بار پس از گذشت چندین قرن، کنسرتی از آثار واگنر در اسرائیل به رهبری دانیل بارنبویم (Daniel Barenboim) به روی سن رفت!
سلام دوست عزیز نویسنده
من چون خودم علاقه زیادی به اپرا دارم ازت خیلی زیادتر ممنونم. تو این برهوت صوت و صدا لااقل قلمت میگرده. ممنونم.
ی نکته ای رو میخواستم فقط بگم اونم راجع به اسامی خاص و تلفظشون. یه آشفتگی درست میشه تو فارسی نویسی اسمهای خاص به الفبای ما. من پسند ام اینه که حتی المقدور اونجوری که تو زبون اصلی تلفظ میشه به فارسی برگردونیم
Henri Duparch آنری دوپر
Ernest Chausson ارنست شوسون
Jules Massenet ژول مَسّنه(ماسونه)
بازهم از قلمت و دستت وخودت ممنونم دوست ندیده
چه چیز می تونه برتریه این خداوندگار اپرا رو بیشتر از این نشون بده که نیچه با اون عظمت خود ستایی درونش تنها واگنر رو به عنوان انسان قبول داشت
تنهاانسانی که توانست یک هزارم اندیشه و عشق او را درک کند