جرج سل (George Szell) رهبر و آهنگساز متولد مجارستان، بزرگ شده اتریش و بعدها شهروند رسمی آمریکا، از مشهورتری هنرمندان معاصر مجارستان بود. وی بیشتر برای دوره طولانی و موفقیت آمیزش به عنوان مدیر موسیقی ارکستر کلولاند و ضبطهایی که از آثار کلاسیک استاندارد موسیقی جهانی به همراه این ارکستر و دیگر ارکسترها از خود به جای گذاشته، نامش در تاریخ موسیقی ثبت شده است. جرج سل در سال ۱۹۴۶ برای رهبری ارکستری قابل احترام اما کوچک که در آن زمان در تلاش برای احیای دوباره پس از جدایی موسیقیدانان آن و لطمه های وارده از جنگ جهانی دوم بود، به کلولاند آمد.
ضبطهایش زمان بسیار زیادی پس از مرگش در زمینه موسیقی کلاسیک همچنان گوش داده می شود و نامش در بسیاری از محافل موسیقی همراه با ارکستر کلولاند می آید. در سفر به همراه ارکستر در اواخر ۱۹۸۰ کریستوف فن دوهانی (Christoph von Dohnányi) اظهار کرد: “ما کنسرتی عالی را اجرا خواهیم کرد و جرج سل نقدهای عالی را به دست خواهد آورد.”
سل در بوداپست به دنیا آمد و در وین بزرگ شد. موسیقی را به طور جدی با یادگیری پیانو از ریچارد روبرت آغاز نمود. دیگر هنرجوی روبرت، رودلف سرکین (Rudolf Serkin) بود، سل و سرکین دوستان و همکاران همیشگی یکدیگر شدند. علاوه بر یادگیری پیانو آهنگسازی موسیقی را در مدت زمانی کوتاه از یوسبیوس مندچسکی (Eusebius Mandyczewski) از دوستان برامس و از مکس ریگر (Max Reger) آموخت. زمانی که چهارده ساله بود قراردادی ۱۰ ساله با نشر یونیورسال بست. آثار سل به عنوان آهنگساز، امروزه کاملا گمنام و ناشناخته است. علاوه بر آهنگسازی همچنین کوارتت زهی شماره ۱ اثر بدریچ اسمتانا (Bedřich Smetana) را برای ارکستر تنظیم نمود.
در سن یازده سالگی به عنوان آهنگساز و پیانیست به اروپا سفر کرد و در این سن بود که از یکی از آثارش به همراه خود وی برای اولین بار در لندن اجرا شد. روزنامه ها، وی را “موتسارت آینده” نامیدند. در سنین نوجوانی به همراه ارکستر به عنوان پیانیست، آهنگساز و چندی بعد رهبر حضور یافت که در سن ۱۷ سالگی رهبری فیلارمونیک برلین را عهده دار شد. سل به سرعت متوجه شد که نمی خواهد حرفه اش را به عنوان آهنگساز یا پیانیست ادامه دهد و شوق هنری خود را در کنترل کردن و رهبری یافت.
در سن ۱۶ سالگی برای اولین بار و بدون برنامه قبلی ارکستری را رهبری نمود. این در حالی بود که ارکستر به ناگاه با خبر شد رهبرشان دستش در گچ است و به یکباره بدون رهبر ماند! از سل خواسته شد تا رهبری را بر عهده گیرد. او به سرعت به رهبر تمام وقت بدل شد. زمانی که از آهنگسازی دست کشید گاه به نواختن پیانو به همراه گروه های کوچک موسیقی می پرداخت.
علی رغم حضور محدود وی به عنوان پیانیست بعد از سنین نوجوانی، مهارتش حفظ شد، در طی حضورش در ارکستر کلولاند گاه به پیانستهای میهمان توضیح می داد که از دید وی بهتر است بعضی از پاساژها را چگونه بنوازند. در سال ۱۹۱۵ در سن ۱۸ سالگی قراردادی را با خانه اپرای رویال برلین بست. در آنجا با ریچارد اشترائوس، مدیر موسیقی اپرای برلین آشنا شد. اشترائوس در همان وحله اول به استعداد سل پی برد و به ویژه تحت تاثیر رهبری خوبش از موسیقی خودش قرار گرفت.
اشترائوس یکبار گفت: “آسوده خواهم مرد اگر بدانم شخصی موسیقی ام را بدان گونه دقیق اجرا خواهد کرد.” در حقیقت این گونه شد که سل بخشی از اولین ضبط جهانی دون خوان اثر اشترائوس را رهبری کرد؛ استرائوس سر ضبط با یک ساعت تاخیر حضور یافت. در تمرینها، اشترائوس از سل خواسته بود ارکستر را تمرین دهد. هنگام ضبط زمانی که اشترائوسی وجود نداشت، سل رهبری نصف اولیه اجرا را ایفا نمود. اشترائوس در هنگام ضبط رسید و بیان کرد آنچه شنید بسیار خوب بوده است.
۱ نظر