نگاهی چندوجهی به پروژه ی موسیقیایی “سیمرغ”
اثر موسیقیایی”سیمرغ ” به آهنگسازی حمید متبسم تیر ماه سال گذشته وارد فروشگاه های محصولات فرهنگی شد. این اثر که به گفته ی آهنگساز ساخت آن پنج سال به طول انجامیده، اولین بار در مرداد ماه سال ۸۹ در استادیوم انقلاب و سپس در سال ۹۰ برای بار دوم و همزمان با پخش سی دی آن در تالار وحدت اجرا شد.
سیمرغ از جنبه های گوناگون اثر حائز اهمیتی ست و در این مطلب، تلاش خواهد شد تا تحلیلی اجمالی بر این اثر صورت گیرد که برخی جنبه های آن را در بر داشته باشد.
داستان سیمرغ
شاید اگر بخواهیم با معیارهای موسیقی کلاسیک غربی “سیمرغ ” را نامگذاری کنیم، باید آن را نوعی “موسیقی برنامه ای” بنامیم؛ نوعی از موسیقی هنری که روایت گر است و تلاشش به تصویر کشاندن آن چه که متن یا داستان در بردارد.
این اثر بر روی اشعار شاهنامه ی فردوسی ساخته شده و شامل شش قسمت است. سیمرغ روایت زاده شدن پسر سام است، پسری که به رسم خانواده ی دستان،”پهلوان بچه ای شیر دل” است؛ اما به قول فردوسی، زال فرزندی ست که “به چهره چنان بود برسان ِ شید / ولیکن همه موی بودش سپید”. سام به سبب این نگون بختی، وی را در دامان کوه رها می کند و زان پس سیمرغ با مهری که خداوند به او می دهد، پرورش او را در “البرز کوه” برعهده می گیرد.
پس از سالها، زال پهلوانی بنام می شود و سام ِ شرمگین او را بازمیابد. آخرین قسمت ِ “سیمرغ” هم روایت داستان “زال و رودابه” است و در تضاد با سایر قسمت های سیمرغ، تنها قسمت عاشقانه ی آن به شمار می رود.
آثار ساخته شده روی شاهنامه و پیچیدگی های مواجهه با آن
در بررسی آثاری که تاکنون بر روی اشعار شاهنامه ساخته شده است، به نکته ای جالب توجه برمی خوریم: تقریبا تمامی این آثار سمفونیک و یا در قالب فرمهای موسیقی کلاسیک بوده اند. طبیعتا نام سازندگان این آثار مانند مرتضی حنانه، احمد پژمان، لوریس چکناواریان، بهزاد رنجبران، سیاوش بیضایی و… تداعی گر نوعی موسیقی ست که با آنچه در “سیمرغ” می شنویم تفاوت و فاصله ی بسیاری دارد (البته بوده اند بزرگانی مانند علینقی وزیری که بر روی اشعار فردوسی هم آهنگسازی کرده اند، اما ظاهرا از این آثار نشانی در دست نیست). حتی زمانی که آهنگسازی مانند حسین دهلوی در اثر”بیژن و منیژه” به کار روی این اشعار می پردازد، همان آهنگسازی نیست که از او “کنسرتینوی سنتور” و یا “سبکبال” را شنیده ایم و از این رو لازم است که ابتدا به دلایل احتراز موسیقی دستگاهی ایرانی از اشعار فردوسی بپردازیم.
موسیقی دستگاهی ایرانی از دیرباز یادآور اشعاری بوده که جنبه ی توصیفی در آنان نقش بسیار کمرنگی داشته است. هر قدر هم که غزل سعدی را والا بدانیم، نمی توانیم منکر شویم که این غزلها و خیل اشعار و به خصوص غزلیات دیگری که با همراهی موسیقی دستگاهی ایرانی اجرا می شوند، دارای گستره ی احساسی وسیعی نیستند.
تصور اجرای اشعاری که از این مرزها فراتر می روند (مثلا شعری از “اخوان”، “بیدل” و یا “شاملو” ) در درآمد سه گاه (حداقل نوع ردیفی آن) نه تنها دور از ذهن، بلکه مضحک است. اما اشکال کار کجاست؟ در خود موسیقی یا در مجریان آن؟
من یک سوال دارم:
این اجراهایی که هر ساز میکروفن خاص خود را دارد و گاه به مدد همین میکروفن و بلندگوها صدای یک ساز مانند نی به مراتب قوی تر و پرحجم تر از صدای مثلا شش کمانچه می شود(مانند همین ارکستر سیمرغ)آیا ارزش هنری چندانی دارند؟
دوست عزیز نمی دانم این سوال را از من پرسیده اید یا از شخص دیگری، در هر حال…
شخصا فکر می کنم که این مساله یک ضعف است، ضعف ِ ارکسترِ ایرانی.
در ارکستر غربی با روند تکاملی آن در طی تاریخ، تکنیک ها و ساختار سازها به سمتی پیش رفته که مناسب اجرای ارکسترالِ کاملا آکوستیک باشد، حتی در زمینه ای مانند آواز. اما این که آیا این مساله را یک ضعف هنری بدانیم… بنده موافق نیستم، باید دید امکانات موجود برای آهنگساز چیست؟ چه جایگزینی در موسیقی هست که صدای بادی داشته باشد، این گستره ی صوتی و حتی رنگِ صوتی خاص را داشته باشد و در عین حال بتواند صدایش را در ارکستری این چنینی به گوش برساند؟ تنها نی! اگر مثل یک ارکستر غربی آهنگساز گستره ای از گزینه ها مانند فلوت، پیکولو، کلارینت، ابوا، باسون و … را (صرف نظر از گستره ی صوتی آنها) در اختیار داشت، شاید می شد این گفته ی شما را به عنوان یک ضعف هنری پذیرفت.
نمونه ی بسیار خوب در این زمینه ارکستر مضرابی استاد دهلوی می باشد که با تمام ضعف هایی که دارد در این مورد نقص چندانی ندارد…
آیا در ارکستر سیمرغ که شما مثال می زنید نمی شد برای این کار از تعداد بیشتری ساز نی استفاده کرد و یا نی را در جای خود به کار برد؟
در ارکسترهای غربی نیز وقتی مثلا یک فلوت ارکستر را همراهی می کند معمولا سازهایی مانند ترومپت در آن موقع سکوت دارند و یا سازهای زهی نت های پیزیکاتو و یا کم حجم را می نوازند…
کارهای زیادی می توان با همین سازهای محدود خودمان کرد.البته به شرط داشتن حوصله و ذوق و علم.
مثلا برای به گوش رساندن صدای نی می توان تعداد آن را در ارکستر زیاد کرد…
البته وقتی برای ارکستر سازهای ایرانی قطعه ای نوشته می شود باید امکانات آن را در نظر داشت و با توجه به امکانات آن موسیقی را نوشت.
در هرصورت به نظر من وقتی حتی یک کار حتی آنهایی که در استودیو و مثلا به صورت همزمان ضبط می شوند این مساله را مد نظر قرار نمی دهند…این نشان دهنده ی وضع بسیار خراب هنر موسیقی در ایران است.
دوست محترم،
نی سازی نیست که بتوان تعداد زیادی از آن را با هم کوک کرد.
بله این هم یکی از مشکلات موسیقی ماست.
ولی بهتر است اثار موسیقایی ایرانی را با توجه به امکانات بسنجیم.
بعلاوه تکنولوژی امروزه بخشی از امکانات غیر مستقیم هنری ست که در انواع موسیقی بکار گرفته می شود.
صدای خواننده هم به قدرت یک ارکستر ۴۰ نفره نیست و برای همین نیازمند تقویت است.
حتی در یک گروه کوچک ایرانی سال هاست که برای هر ساز میکروفن می گذارند و قدرت صدای ساز هایی مانند سه تار و دف را هماهنگ می کنند.
می توان تصور کرد که اگر این امکان و جود نداشت ساز هایی مانند نی و سه تار هیچگاه در سالنی که بیش از ۴۰ تا ۵۰ نفر جای دارد نباید کنسرت می دادند.
حیف که سی دی موجود برای خرید ، اجرای معروف هلند به رهبری هومن خلعتبری نیست.
به گواهی تمامی نوازندگان و خوانندگان دو کنسرت هلند ، کیفیت اجرای ارکستر و کر و همچنین شفافیت صدای شجریان(پسر) با هیچکدام از اجراهای تهران و یا ضبط این اثر ( ضبط در تالار رودکی تهران ) قابل قیاس نیست.
البته با دیدن گزارش تلویزیونی ، به سطح بالا و کیفیت برتر اون اجراها ، به واسطه حضور رهبری دانا و آگاه ( هم به رموز علم رهبری ارکستر ، هم به زیر و بم موسیقی ایرانی ) کاملا میشد پی برد !
ولی با این حال منتظر بودیم شاید سی دی تصویری یا حتی ضبط ” اون ” اجراهای خارج از کشور، برای فروش در دسترس قرار میگرفت .
خانوم سپیده:
مشکل از موسیقی ایرانی نیست…بلکه مشکل از اساتید آن است.هم اساتید به اصطلاح موسیقیدان و هم اساتید سازسازی
اگر با این تفکری که شما می گویید پیش برویم که در حال حاضر همین تفکر نیز حاکم است موسیقی ارکستری ما هیچ وقت به سمت اکوستیک شدن پیش نخواهد رفت…
در اواخر دوران قاجار حرکت های خوبی درجهت اصلاح سازها انجام شد که یک نمونه ی آن ساز تار است که به سمت صدادهی بالا تر پیش رفته است…اما متاسفانه بعدها و خصوصا بعد از انقلاب این روند به خاطر ورود سیستم های صوتی و … این روند قطع شد.
در ساز های ملودیک ایرانی هیچ سازی از نظربلندی صدا به کم صدا ترین ساز ارکستر سیمفونیک نمی رسد.
در اروپا نیز وقتی کاری برای گیتار کلاسیک و ارکستر نوشته و اجرا می شود از میکروفن استفاده می شود.
اگر صدای نی را مایلید قوی کنید باید ساز دیگری بسازید که دیگر نی نیست.
سازی دیگر است و نامی دیگر می تواند داشته باشد و صدایی دیگر.
بسیار هم خوب اشکالی نیست.
ساز نی و سه تار و خیلی از ساز های دیگر ایرانی اگر در سکوت کامل هم نواخته بشوند و هیچ سازی همراهی شان نکند هم در یک سالن ۵۰۰ نفره قابل شنیدن بصورت آکوستیک نیست.
به نظرم آثار و نظریات استاد دهلوی می توانند مرجع باشند در موسیقی ایرانی…
استاد دهلوی از سازی مانند سه تار در کارهایش استفاده نکرده است زیرا این ساز فاقد شرایط شرکت در ارکستر است…به دلایل مختلف:از صدای کم گرفته تا واخوان و …
در اروپا نیز گیتار به عنوان سازهای ارکستر سمفونیک شناخته نشده است و نوشتن مثلا کنسرتو برای آن کاری نسبتا جدید است…هرچند که من خود کنسرتوهایی برای گیتار دیده ام که از میکروفن استفاده نکرده اند…
از طرفی دیگر در مواقعی که از میکروفن استفاده می شود فقط برای به گوش رساندن صدای ساز ها به مخاطب است آن هم در سالن هایی که مخصوص موسیقی نیستد نه این که صدای یک ساز کم حجم را به کلی عوض کرد.باید میکروفن به صورت گروهی به کار برده شود نه برای هر ساز یک میکروفن خاص.
جناب اقا یا خانم ریزوندی ممکن است بفرمایید کدام کنسرتوی کیتار را دیده اید که از میکروفن استفاده نشده.
لطفا بفرمایید که اثر چه اهنهگسازی بود و در کجا اجرا شد؟
واگر لینکی از آن دارید برای آشنایی و روشن شدن ما بگذارید.
من یک نمونه بارز و معروف از کنسرتو های گیتار را هنگام کنسرت برایتان می گذارم که مستندی بر سخنم باشد.
این کنسرتو گیتار اثر رودریگز است
http://www.youtube.com/watch?v=erwLhFO2f88&feature=related
تصحیح میکنم فقط یک اجرا دیده ام.اما از مشخصات آن هیچ چیز نمی دانم حتی نام آهنگساز و یا رهبر…
و به شما حق می دهم که حرف من را بدون سند قبول نکنید…اما مطمین باشید دروغ نگفته ام.
درضمن نوشتن کنسرتو برای گیتار از آن جا که این ساز جز سازهای ارکستر سمفونیک(و یا شاید به طور کلی ارکستری )نیست و صدادهی آن چندان متناسب با سازهای دیگر ارکستر سمفونیک نیست پس بدیهیست که برای متناسب کردن آن از تکنولوژی استفاده شود.همانگونه که وقتی برای سازهای ایرانی و ارکستر سمفونیک کنسرتو نوشته می شود از میکروفن استفاده می شود چون این دو کاملا از هم جدا هستند.
درکل بحث ما بر سر کنسرتو نبود(ممکن است این جمله ی آخر را دلیلی بر دروغ گفتن من بدانید)
ظاهرا دوست ما آقا یا خانم رزیوندی تعریف درستی از آکوستیک یا الکترونیک ندارد.
ساز آکوستیک آکوستیک است، تقویت الکترونیک بشود یا نشود.
اکوستیک اجرا کردن ولی مسئله ایست که به بزرگی فضای کنسرت مربوط است، حتی ارکستر های سمفونیک وقتی در فضای باز برای جمعیت های بالا اجرا دارد صدایش تقویت می شود.
ولوم صدا ولی جریی از طبیعت ساز است و ساز های موجود را به دلیل قدرت صدایشان نباید تغییر داد یا کنار گذاشت. حتی الزاما نباید کاری کرد که صدایشان بلند شود، چونکه ممکن است کیفیت شان تغییر کند.
ساز نی آنهم به شیوه ای که در ایران نواخته می شود موجب تحسین همه جهان موسیقی ست، ولی نی هم صدایش کم است و برای یک کنسرت بزرگ حتما باید میکرو.فن داشته باشد چه در ارکستر چه در هنگام تکنوازی.
شما می توانید لطف کنید و بفرمایید که چه تغییری و در چه زمانی دقیقا در ساز تار صورت گرفت که صدای تار بلند تر شد؟
می توانید برای اشنایی ما بفرمایید که چه کسی این کار را انجام داد؟
آنچه استادان موسیقی ایران مانند علیزاده و مشکاتیان و … امثال این هنرمندان در آثارشان تا کنون انجام داده اند به نسبت امکانات موسیقی ایران اهمیت دارد و یک ارکستر از ساز های ایرانی با ارکسترهای پیشرفته جهانی قابل مقایسه نیست.
آقا یا خانم ریزوندی بله شما درست می گویید که اوضاع موسیقی در ایران خراب است، مانند همه چیز و مانند روش نقد و حق شناسی!
سیمرغ کاریست که نمونه اش کم است، یکی آمده آستین بالا زده و کار کرده بنده و شما کنار گود نشسته ایم و ایراد می گیریم آنهم بدون سند و استدلال کافی!
من متوجه نمی شوم که چه تفسیری از ساز اکوستیک کرده ام که بخواهد درست یا اشتباه باشد.
این حرف شما را قبول ندارم که ساز نی “حتما” باید با میکروفن همراه باشد.
ساز تار خود محصول زمانی است که در دوران قاجار دوباره موسیقی به دربار راه یافت و تکامل یافته ی سه تار است و به دلیل این که سه تار متناسب اجرا در جمع نبوده تار به عنوان ساز اصلی به کار رفته است و از کارهایی که برای افزایش صدای ساز به کار برده اند می توان به نواختن توسط مضراب-کاسه ی بزرگتر نسبت به سازهای مرسوم در آن زمان و… اشاره کرد.
بلی استادانی مانند مشکاتیان و علیزاده و… ملودی های بسیار زیبایی را ساخته اند .اما ما تجربه هایی داریم که نشان از امکانات موسیقی سازی ماست(نه این که عالی است و یا به پای ارکسترهای غربی می رسد).برای چندمین بار نمونه ی ارکستر مضرابی استاد دهلوی را مثال می زنم. به نظر شما وقتی ارکستری با آن همه عظمت و آن تنظیم متناسب با ساز و موسیقی ایرانی(با وجود همه ی ضعف هایی که دارد)در سال ۷۲ اجرای برنامه می کند .آیا بسیاری از اجراهای این اساتیدی که می گویید که گاه ۲۰ و یا بیش تر تعداد نوازنده را دور هم جمع می کنند عیب نیست؟آیا گروه هایی مانند خورشید و شهناز و…حقیر نیستند در برابر ارکستر مضرابی؟آیا هارمونی و کنترپوان ارکستر مضرابی قابل مقایسه است با هارمونی و کنترپوان این اساتید؟
و البته قبول دارم که ارکستراسیون سیمرغ در این میان از خیلی کارها بهتر است . اما نقص اساسی آن به نظر من همین بر هم زدن صدای سازهاست…هرچند که عیب های دیگری نیز دارد…
متاسفانه هنر موسیقی در ایران در لباس های حاجی فیروزی پوشیدن و مانند دیوانه ها سر تکان دادن و سیگار کشیدن و ریش و سبیل گذاشتن و…خلاصه شده است
در سیمرغ که دوست گرامی اینگونه نیست
آنجا که کسی لباس حاجی فیروز نپوشیده و سر تکان نداده.
اگراین مطالب را بطور کل می فرمایید که اینجا در بحث این کار نمی گنجد.
بعلاوه ریش و سبیل گذاشتن و غیره امری شخصی ست و به من و شما مربوط نیست و نباید معیار سنجش یک اثر موسیقی باشد.
من که دو کنسرت از این قطعه دیده ام در هیچکدام به مشکلی اینچنین برخورد نکردم.
اتفاقا چیزی که نظر مرا به خود جلب کرد این بود که ارکستر رعایت اصول صحنه را می کند.
بعلاوه جمله آخرتان (هرچند که عیب های دیگری نیز دارد…) را تا وقتی که به شرح مستدل عیوب نپردازید فقط می توان به سفسطه تعبیر کرد.
من هم انتقاداتی به نظرم می رسد ولی اینقدر نکات مثبت در این کار با توجه به این شرایط وانفسا می بینم که پرداختن به نکاتی که (اگر اینطور نبود یا بود یک کم بهتر بود) را ضروری نمی بینم بعلاوه این سلیقه من است و استاد متبسم نباید اینطور ببیند.
بله درست است در ارکستر مضرابی استاد دهلوی هم همه این اصول رعایت می شد ولی آنجا هم هر گاه پای خواننده یا سولیستی در میان بود از میکروفن استفاده شد.
در لینک پایین ملاحظه کنید.
http://www.youtube.com/watch?v=ATnCeT_adpU