گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

«در سماع سنتور»؛ درباره پرویز مشکاتیان (۲)

پرویز مشکاتیان (۱۳۳۴ – ۱۳۸۸)

هنگامى که پرویز مشکاتیان پاى به میدان این ساز نهاد، سنتور در ذهن مردم و در نزد هنرمندان، در دوگرایش معنى مى شد: فرامرز پایور با تکنیک خاص خود و طراحى دقیق نظامى براى آموزش، گروه نوازى، آهنگسازى و تک نوازى در متن کار گروهى؛ و رضا ورزنده، او نیز با تکنیک خاص خود، متمرکز در هنر بداهه نوازى و مایل به تک نوازى (و یا به صورت سؤال و جواب با دو سه ساز دیگر، نه کار گروهى منظم) و واجد شعور و حالى فراوان و روحى خلاق و شاعرانه، نوازندگان دیگرى هم بودند که ساز را خوش و شیرین مى نواختند و طرفدارانى هم داشتند؛ ولى مانند این دوتن، جریان ساز و تأثیرگذار نبودند.

تنها فردى که در این تقسیم بندى نمى گنجد، استاد نورعلى برومند است که اگرچه ساز تخصصى اش تار و سه تار بود، به عنوان تنها حافظ و نگهدار تکنیک هاى سنتورنوازى استادش حبیب سماعى، در خلوت خانه خود مشغول بود و جز مجید کیانى، شاگرد جدى و ساعى نداشت و نوازندگى او نیز در کلاس هاى مرکز حفظ و اشاعه و یا دانشگاه تهران تنها به نظر شاگردانش مى رسید و در جامعه موسیقى و در رسانه ها، حضورى نداشت.

آنچه در جامعه حرفه اى موسیقى و در رسانه ها مى گذشت، یک سره یا از آن پایور بود و یا ورزنده، که هر دو در تکنیک هاى خاص خود به استادى رسیده بودند. بعید به نظر مى رسید کسى بتواند طنین تازه اى از این ساز استخراج کند که طرحى نو دراندازد و جریان تازه بسازد. از آن غریب تر، اینکه جوان سال نیز باشد.

در سنت موسیقى ایران، افرادى که در سنین جوانى تأکید و قبول استادان و اهل موسیقى رسیده باشند، زیاد نیستند و پرویز مشکاتیان، استعداد مسلم موسیقى ایرانى، از آنهاست. محیط زندگى خانوادگى از ابتدا براى او مساعد بود. پدرش با موسیقى انس داشت و براى آموختن به فرزندش مانعى نمى دید اولین معلم او پدر بود.

سالهاى کودکى ونوجوانى او به کشف طبیعت، احساسات و موسیقى گذشت و خود با طنزى دلنشین مى گوید: «یادم مى آید یک سنتور داشتم که در آن چندگنجشک را هم نگهدارى مى کردم!» عشق به طبیعت و ذوق طنز و جست وجوى زیباشناختى، مشخصات هنر و شخصیت مشکاتیان است که در زندگى او در هم تنیده شده اند. او بعد از اتمام تحصیلات متوسطه به دانشکده هنرهاى زیبا (رشته موسیقى) وارد شد. البته پیش از این قرار دیگرى بود: «شرایطى پیش آمد که بروم و رشته کشاورزى بخوانم. اما من احتمالاً به درد نخورترین مهندس دنیا مى شدم! به دنبال چیزى رفتم که دلم مى طلبید. دانشگاه تهران در زمان ما چیز دیگرى بود. پر از استادهاى عالى و معتبر.» مشکاتیان جوان، نزد داریوش صفوت و نورعلى برومند، ردیف ها را آموخت و از محضر عبدالله دوامى، سعید هرمزى، یوسف فروتن نیز بهره فراوان گرفت.

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است