گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

موسیقی کلاسیک ایرانی و برخی چشم‌اندازهای ممکنِ آینده (۷)

حسین علیزاده و محمدرضا لطفی پس از پایان کنسرت شجریان با او دیدار می‌کنند

اگر از منظری درون‌موسیقایی به موضوع بنگریم پیچیدگی بسیار زیاد رابطه‌ی هویت و موسیقی و دگرگونی‌های آن روشن می‌شود. کافی است بپرسیم گذشته از کلام به زبان فارسی یا دیگر زبان‌های موجود در جغرافیای ایران چه عناصری موسیقی را هویت‌نما می‌کند. پاسخ زنجیره‌ای از مولفه‌ها مانند مُد (برگرفته از دستگاه/مقام‌ها یا مشابه آن)، ریتم‌ها، ملودی‌های شناخته‌شده و از این قبیل است. و چون به دقت بررسی کنیم می‌بینیم که بخش اعظم این عناصر ریشه‌هایی در موسیقی کلاسیک ایرانی دارد. بنابراین حتا هنگامی که نسلی از ایرانیان امروزی دیگر تنها صدای بنان و قمر و موسیقی محجوبی و نی‌داوود را نشان هویت خود ندانند، آنچه را در واقعیت به عنوان هویت موسیقایی خود شناسایی می‌کنند و می‌پذیرند به انحاء مختلف وام‌دار موسیقی آنهاست.

دومین سوی دگرگونی که در بخش‌های ابتدایی نیز از آن اندکی یاد شد، آن است که نقش موسیقی کلاسیک ایرانی نقش‌اش در هویت اجتماعی تغییر کند. یعنی این موسیقی به عنوان یکی از مولفه‌های تعریف‌کننده‌های این یا آن گروه اجتماعی یا طبقه‌ی اقتصادی کم‌رنگ یا پررنگ شود. چنین دگرگونی‌هایی را در تاریخ صد و اندی ساله‌ی این گونه موسیقی می‌توان به روشنی پی گرفت.

شکل‌های عالی این نوع موسیقی از پیوند با دربار قاجار و محفل اشراف و برجستگان فکری آغاز می‌کند (۲)، سپس پیوندی با برخی نخبگان تجددخواه ملی‌گرا می‌یابد و موسیقی آنان می‌شود، در ادامه در میان طبقه‌ی متوسط نوپای پس از جنگ جهانی دوم همه‌گیر، و در نهایت همچون نشان هویت موسیقایی و تشکل‌یابی پاره‌ی هویت‌خواه و سنت‌گرای جمعیت ایران در میانه‌ی قرن چهاردم نقش می‌گیرد. با چنین سرگذشت و تغییرات پیوند با گروه‌های اجتماعی و اقتصادی اصلا دور از ذهن نیست که در آینده نیز جایگاه و پایگاهش متحول شود.

از سوی دیگر برخلاف نقش موسیقی در هویت ملی (و برعکس) هویت موسیقایی گروه‌های اجتماعی و اقتصادی ممکن است حول عوامل دیگری شکل بگیرد. مثلا هویت گروهی نوجوانان که عمدتا مرتبط با تفریح‌های مشترک، مُد لباس و آرایش و تضاد نسبی با بزرگ‌ترها شکل می‌گیرد به سادگی می‌تواند دربردارنده‌ی آثاری از هر گونه‌ی موسیقایی (ایرانی یا غیرایرانی) باشد. بنابراین حتا می‌توان شرایطی را متصور شد (طلیعه‌ی آن را هم اکنون نیز می‌توان رصد کرد) که هویت‌های اجتماعی در مقیاس خُردتر بر مقیاس‌های بزرگ همچون هویت ملی بچربد. آنگاه باید انتظار داشت که تحلیل این قسمت (مخصوصا سویه‌ی اول) از بنیاد دگرگون شود. چون هویت اعم از خرده‌فرهنگی و فرهنگی نه یک چیز ثابت و جامد بلکه یک فرآیند و همیشه در حال شدن است پس عجیب نیست اگر نقش یکی از مولفه‌های آن هم همگام زمانِ آینده دگرگون شود.

بااین‌حال از آنجا که این دو دسته دگرگونی بیشتر به عوامل غیرموسیقایی مربوط است در مجال کوتاه این نوشتار تنها می‌توان تنها به احتمال آنها اشاره‌ای کرد و گذشت زیرا از این بیش در گرو واکاوی و آینده‌پژوهی عواملی است چندین وجهی و نیازمند تخصص‌های متفاوت و از همین رو خارج از دایره مُجاز این مقاله.

* این مقاله پیش‌تر در فصلنامه مطالعات ایرانی پویه شماره‌ی ۲۰-۱۹ چاپ شده است.

پی‌نوشت
۲- البته درباره‌ی این دوره از تاریخ و ارتباط موسیقی کلاسیک ایرانی (به مفهومی که امروز از آن درک می‌کنیم) باید با احتیاط بیشتری سخن گفت. تا آنجا که شواهد به دست می‌دهد در این دوره این گونه‌ی موسیقی فقط در محفل خواص رواج نداشته بلکه ظاهرا موسیقی مردمی نیز دگره‌ای از همان بوده است.

منابع
رضوی طوسی، سید مجتبی و یاهک، سجاد. (۱۳۹۳). «مصرف موسیقیایی؛ مطالعه‌ای در باب گرایش به موسیقی در جامعه»، مطالعات فرهنگ-ارتباطات، شماره‌ی ۵۷: ۳۶-۷.

روشن‌روان، کامبیز. (۱۳۸۲). «گذشته، حال و آینده در موسیقی ایرانی»، کتاب ماه هنر، شماره‌ی ۶۵ و ۶۶: ۴۴-۳۶.

صالحی، سیدعباس و دیگران. (۱۳۹۹). گزارش کشوری پیمایش ملی مصرف کالاهای فرهنگی (موج سوم)، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.

کیانی، مجید. (۱۳۷۴). «موسیقی ایران در حال و آینده»، هنرهای زیبا، دوره ۱، شماره‌ی ۰: ۸۳-۷۷.

آروین صداقت کیش

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است