خانم کلارا جوزفین ویک شومان موسیقیدان آلمانی، یکی از پیانیست های برتر زمان، آهنگساز و همسر روبرت شومان (Robert Schumann) آهنگساز بود. کلارا شومان از سن ۵ سالگی از محضر پدرش، فردریش ویک (Friedrich Wieck) استاد مشهور پیانو، تمرین می دید. شروع یادگیری موسیقی او در حالی بود که کلارای جوان در سن ۴، ۵ سالگی تنها چند کلمه می توانست صحبت کند! در واقع همه چیز برای او تا سن ۸ سالگی کاملا بی اهمیت بود. تاخیر به گفتار آمدن کلارا و برتریهایش در زمینه موسیقی قابل مقایسه با پیانیست بزرگ آرتور روبنشتاین (Arthur Rubinstein)، فیزیکدانان آلبرت انیشتن (Albert Einstein) و ریچارد فینمان (Richard Feynman) و ریاضی دان جولیا رابینسون (Julia Robinson) در بین دیگر بزرگان می باشد.
کلارا شومان از سن ۱۳ سالگی تا ازدواجش دوره ای حرفه ای فوق العاده ای را به عنوان یک پیانیست سپری کرد. ازدواج او با شومان با مخالفت پدرش روبرو شد. کلارا بعد از ازدواج و حتی با داشتن هفت فرزند همچنان به اجرا و آهنگسازی ادامه می داد. فرزند هشتم او در زمان نوزادی از دنیا رفت. وی در تورهای مختلف همسرش را همراهی می کرد و شهرت خود را از سطح آلمان نیز فراتر برد و همچنین به دلیل فعالیتهای وی، روبرت نیز در اروپا شناخته شد.
یوهان برامس (Johannes Brahms) در سن ۲۰ سالگی کلارا و همسرش را در سال ۱۸۵۳ ملاقات کرد و دوستی وی با کلارا شومان تا دم مرگ کلارا ادامه داشت. برامس در زمان بیماری همسرش، کلارا را کمک فراوانی کرد. زمانی پس از آن کلارا، ویولونیست جوزف یواخیم (Joseph Joachim) را ملاقات کرد (کسی که اغلب، کلارا را با ویولون نوازیش در کنسرتها همراهی می کرد) کلارا شومان به عنوان پالایش دهنده طبع هنری تماشاگران، از طریق اجرای آثار آهنگسازانی همچون باخ، موتزارت و بتهوون همچنین آثار روبرت شومان (همسر) و برامس (دوست) شناخته شده است.
به دلیل ناراحتی های روحی و افسردگی روبرت، یکی از مسئولیتهای مهم کلارا تامین مادی خانواده نیز بود،. کلارا با دادن اجراها و کنسرت های فراوان که اغلب آهنگهای خود روبرت بود، خانواده را تامین می کرد. او هنر خود را ادامه می داد، نه فقط برای درآمد آن، بلکه او بیشتر آرزو می کرد به عنوان یک پیانیست فراموش نشود.
در حالی که روبرت استعداد و تلاش همسرش را می ستود، در عین حال دوست می داشت یک خانواده معمولی با همسری در کنار خود و فرزندانش داشته باشد و زندگی یک خانم نوازنده، کاملا با خواست و تصور همسرش و اجتماع مغایرت داشت. به علاوه کلارا عاشق سفر برای کنسرهایش بود و روبرت از آن متنفر بود و ترجیح می داد در خانه بماند و پیانو بنوازد و آهنگ بسازد. بعد از مرگ همسرش، کلارا خود را وقف اجرا و گسترش آثار وی کرد.
اما زمانی که برای اولین بار در سال ۱۸۵۶ به انگلستان رفت، با نقدهای بسیاری ضد موسیقی روبرت مواجه شد. در سال ۱۸۶۵ بار دیگر به لندن بازگشت و از آن پس دیدار سالانه خود را از آنجا تا ۱۸۸۲ (به استثنای چهار فصل)، ادامه داد. مجددا از سال ۱۸۸۵ تا ۱۸۸۸ هر سال به آنجا می رفت. در سال ۱۸۷۸ به عنوان مدرس پیانو در کنسرواتوری فرانکفورت منصوب شد، پستی را که تا سال ۱۸۹۲ بر عهده داشت و در این مدت تلاش فراوانی کرد تا بتواند تکنیک های مدرن پیانو نوازی را اشاعه دهد.
کلارا شومان در سال ۱۸۹۱ آخرین کنسرت خود را اجرا کرد. پنج سال بعد در سال ۱۸۹۶ به دلیل بیماری از دنیا رفت. علاوه بر شهرت ماندگار وی به عنوان یک پیانیست بزرگ، او همچنین یک آهنگساز توانا بود. کلارا باز نگاری آثار همسرش را برای نشر بریتکوف و هارتل (Breitkopf & Härtel) انجام داد. کلارا جوزفین ویک شومان در قبرستان قدیمی بُن – آلتر فریدهوف Bonn، به خاک سپرده شد.
در ۸ نوامبر ۱۸۳۰ در حالی که کلارا تنها ۱۱ سال سن داشت اولین کنسرت خود را در آکادمی موسیقی، به همراه ارکستر ژواند هئوس لپزیخ (Gewandhausorchester Leipzig) و با رهبری فلیکس مندلسون (Felix Mendelssohn) داد. کلارا شومان خود را بیشتر به عنوان یک پیانیست می شناخت تا یک آهنگساز و از سن ۳۶ سالگی شروع به آهنگسازی کرد. می توان نتیجه گرفت که آن، نتیجه دید منفی و متداولی بود که نسبت به توانایی زنان در آهنگسازی وجود داشت.
کلارا در یکی از اجراهایش چنین گفت: “در ابتدا اعتقاد داشتم که دارای استعداد خلاقانه ای هستم، اما این عقیده را کنار گذاشتم، یک زن هیچگاه نباید آهنگساز باشد، هیچ زنی قادر به انجام آن نبوده، آیا باید انتظار داشته باشم که تنها من، یک زن، آهنگساز باشم؟” این عقیده وی، در کنار استعدادهای مضطرب کننده همسرش، شروع حرفه آهنگسازی وی را به تاخیر انداخته بود. گرچه، امروزه آهنگهای کلارا بارها و بارها اجرا و ضبط می شوند.
آثار او شامل، ترانه ها، قطعه های پیانو، کنسرتوهای پیانو، پیانو تریو، قطعه هایی برای کُر و سه رومنس برای ویولن و پیانو می باشد که این سه رومنس را به مناسبت تولد همسرش، در سال ۱۸۵۳ ساخته است و به جوزف یواخیم (Joseph Joachim) تقدیم نمود، کسی که آنها را برای پادشاه، جورج هانور پنجم (George V of Hanover) اجرا کرد. یواخیم این قطعات را “لذتی معنوی و شگفت آور” نامیده.
“همچنین به دلیل فعالیتهای وی، روبرت نیز در اروپا شناخته شد.” یعنی اون زمان روبرت شومان رو بخاطر کلارا ویک میشناختن ؟
این جمله از کدوم منبع آوردین ؟
شاید بهتر باشه Gewandhausorchester Leipzig را در فارسی به صورت: گِواند هاوز اُرکِستِر لاپتسیش بنویسیم.