آن دسته از افراد که هنوز در خانههای خود مشغول به کار هستند نیز به دلیل بیماری، قالیای را که در طول دو ماه به پایان میرساندند، اکنون یک ساله میبافند. در چندین کارگاه قالیبافی نقشخوانانی را دیدم که توانایی قالیبافی نداشتند و فقط نقشخوانی میکردند و همچنین نقشخوانانی هستند که در کارگاهها فقط به خاطر نقشخوانی خود حقوق میگیرند. (۱۸)
از طرفی چون مبانی نقشخوانی و شیوه نقشکشی (نقشه کشی فرش) (۱۹) در کل کشور ثابت است، نقشخوانان در هر شهر و روستایی میتوانند به کار خود ادامه دهند.
تنها اشکال در این باره، تغییر زبان، لهجه، گویش، نقشهای جدید و رنگهایی هستند که نام ناآشنا دارند. نقشخوانان معتقدند در این باره نگرانی وجود ندارد و معتقدند نقشگویی که بتواند به تمام نقشها، رنگها، نقشگوییها و نقشبینیها احاطه کامل داشته باشد، وجود خارجی ندارد.
البته پذیرش این ذهنیت غریب به نظر نمیرسد، زیرا تاکنون هیچ سندی درباره نقشخوانی در ایران منتشر نشده است (و البته این کاملاً بهعهده مراکز فرهنگی ـ هنری و دولت است)
(۲۰)
بسیاری از استادان قالیباف و نقشخوان، کار خود را حدوداً از پنجسالگی آغاز کردهاند و برای کمک خرجی خانواده این کار را با اجبار پدر و مادر خود انجام دادهاند. بعضی از این افراد حس زیبایی به قالی ندارند، اما درباره نقشخوانی با آرامش بیشتری صحبت میکنند؛ معتقدند برخلاف قالیبافی، نقشخوانی را خود انتخاب کردهاند.
آنها نقشخوانی را در طول مدت دو تا پنج سال فراگرفتهاند که قسمتی از آموزش را مستقیم و قسمتی دیگر را غیرمستقیم آموختهاند (بر اساس نقشها و از طریق گوش). استادان تمام سعی خود را برای نگرفتن آنها به کار میگرفته و شاگردان با تمام وجود میآموختهاند. در این کشاکش، اغلب، شاگردان پیروز بودهاند.اما تا زمان یادگیری کامل، کتکهای مفصلی را نوش جان کردهاند.
کارگر قالی تا زمانی که نقشگویی و نقشچینی را نمیآموخت، باید زور و خشونت استاد کار را تحمل میکرد. صاحبان کارگاههای قالی نیز برای نگهداری بیش از حد شاگردان انرژی زیادی به خرج میدادهاند تا آنها نقشخوانی را نیاموزند.
پی نوشت
۱۸- در کارگاههای قالی، کارگری را که نتواند نقش بگوید قالیباف نمیدانند. چنین کارگری از حقوق و مزایای بسیار پایینی برخوردار است. اگر شخصی در کارگاه قالی، هم نقش بخواند و هم قالی ببافد، حقوق بیشتری دریافت نمیکند. فرایند کار در قالیبافی چنین است که ابتدا یک شغل دارند، یعنی قالیباف هستند، و بعد از فراگیری نقشچینی و نقشخوانی دو شغله میشوند و در سنین بالا به علت ناتوانی بافندگی را کنار میگذارند و دوباره یکشغله خواهند شد (نقشخوان).
اما در هر حال یک دستمزد خواهند داشت و افزایش حقوق بر اساس تورم اقتصادی جامعه و کسوتشان خواهد بود. در این میان گروهی قالیبافی را بیشتر دوست دارند و معتقدند تا قالی نباشد، نقشخوانی اهمیت ندارد و گروهی نقشخوانی را انتخاب میکنند و بر این باورند که نقشخوان از اعتبار و منزلت و محبوبیت بیشتری برخوردار است، کار جسمی کمتری دارد، کسوت را به اثبات میرساند و آزادی بیشتری دارد.
در این میان هستند افرادی که هیچ علاقهای به نقشخوانی ندارند اما به دلیل کهولت سن و ناتوانی و نیازهای مالی به این کار روی میآورند.
۱۹- برخی از نقشخوانان خود نیز نقش قالی را ترسیم میکنند. برخی نقشهای معروف قالی عبارتند از: (شاه عباسی)، (سنسلدار سروری)، (کبکی)، (گلدانی)، (حسنخانی)، (درختی) و … شیوه نقشخوانی بزرگ و کوچک هیچ تفاوتی ندارد.
۲۰- نقشخوانها یکی دیگر از تفاوتهای نقشخوانی امروز با گذشته کوتاه و مقطعشدن نقشخوانی میدانند. میگویند که در گذشته طول و عرض قالی زیاد بوده و اندازهها تا ۳۰×۵۰ فوت میرسید ( هر سه فوت را یکمتر میدانند).
بنابراین نقشخوانها آن قدر میخواندند تا کارگر عرض قالی را تا انتها پیش برود (روند بافت قالی حرکت از یک سمت به سمت دیگر در عرض قالی است)، به همین دلیل بلند و پیوسته میخواندند. اما امروز قالیهای کوچک بازار بیشتری دارد و نقشخوان نهایتاً میبایست برای قالیای با عرض ۵/۱ متر بخواند و برای آغاز بافت رج جدید نفسش را مجدداً گرم کند. در پاسخ به این پرسش که «اگر نقش جدیدی وارد بازار قالی شود، آیا نقشخوان میتواند آن را بخواند؟» میگویند «اگر علم نقشکشی نقاشی فرش تغییر نکرده باشد، بهراحتی میتوان آن را خواند».
بنابراین نقشخوان توانایی خواندن هر نقش قالیای را که با همان شیوه همیشگی نقش شده باشد، دارد. در نتیجه خواندن نقش قالی شهرهای دیگر هم عملی است. نقشخوانها تفاوت اصلی نقشها را در سنگینی و سبکی آن میدانند. آنها معتقدند که برخی نقشها پرکارتر و برخی کمکارترند.
۱ نظر