در سال ۱۹۸۴ در روسیه نوازنده ای به جهان معرفی شد که در اجرای خود کنسرتو پیانوهای شوپن را به نحو احسن نواخت نکته مهم در این قضیه این بود که این اجرا توجه نوجوانی ۱۲ ساله به وقوع پیوست و تا به امروز توانسته است با مهارت خویش دنیای موسیقی را معطوف به خود نماید.
کدام یک از ضبط هایی که تابحال شنیده اید برایتان ارزشمند تر و مهم بوده است آیا میتوان یکی از آنها را معرفی نمایید؟
خیلی دشوار است که بشود تنها یک کار را از میان این آثار گرانبهای دنیای موسیقی انتخاب نمود، بخاطر اینکه گوش دادن به این ضبط ها یکی از کارهایی است که همیشه انجام میدهم و تا جایی هم که فکر میکنم همیشه گوش دادن قسمتی از زندگی من بوده است.
یک نواری وجود دارد که معلم من هنگامی که خردسال بودم به من داد که بارها و بارها به آن گوش دادم در میان آنها قطعه ای از
Blue Danube Waltz با اجرای Joseph Lhevinne Liszt’s Hungarian Rhapsody No. 2 با اجرای زنده Vladimir Horowitz Wagner’s “Meistersinger” Overture توسط Glenn Gould وجود داشت.
من فکر میکنم این ضبط ها به ما بالاترین نقطعه از تکنیک و مهارت را نشان میدهد هر چند که مهمترین چیز (تکنیک) در زندگی هنری من نبوده اما بسیار تاثیر گذار بود. و همچنین بخاطر می آورم (در زمان خردسالی) کنسرتو سه نوازی بتهوون را با اجرای David Oistrakh(ویلون) –
Mstislav Leopoldovich Rostropovich
(ویولنسل) Sviatoslav Richter(پیانو) همراه با ارکستر فیلارمونیک برلین و به رهبری هربرت فون کارایان که واقعا عاشق آن کار بودم و در آن زمان همیشه به آن اجرا گوش میکردم.
بسیاری از قطعات موسیقی هستند که بنوعی فراموش شده اند و یا مورد غفلت قرار گرفته شده اند آیا قطعه خاصی وجود دارد که شما احساس کنید که بی رحمانه مورد بی توجهی قرار گرفته شده است ؟
من واقعا نمیتوام در مورد هیچ قطعه ای فکر کنم که احساس نمایم مورد بی توجهی قرار گرفته است. برای من حداقل مشخص است که در زمانه ما دسترسی به تمامی قطعات امکان پذیر است و اگر قطعه ای مورد بی توجهی با عدم تمایل به اجرا روبرو شده است واقعا مستحق آن بوده است.
در زمانی که میخواهید استراحت نمایید خود شما به چه موسیقی گوش میدهید ؟
موسیقی جز – klezmer (یک نوع موسیقی محلی) و دیگر موسیقی های محلی و حتی موسیقی پاپ مانند موسیقی فیلم ها.
کدامیک از ضبط هایی که داشته اید باعث غرورتان میباشد؟
بدون هیچ فروتنی دروغین- غرور و یا شهرتو افتخار چیزی نبوده است که من در هنگام ضبط بدنبال آنها باشم.
خوشنودی و رضایتمندی ( و حتی عدم رضایت ) تعریف مناسبتری میباشد.
من از بسیاری از آثارم راضی می باشم زیرا که بعنوان یک قانون – من فرصت اینرا بدست آورده ام تا به نتیجه کارم برسم و بخاطر همین دست به ضبط آثار میپردازم.
اما آثاری هم بوده است که از اجرای آن خوشحال نیستم مانند آلبومی که در آن کنسرتو شومان بهمراه ارکستر فیلارمونیک وین و Carlo Maria Giulini( اما در ادامه این سی دی از قطعاتی که از اهنگسازانی چون Schubert-Liszt, Schumann, و Griegکاملا راضی میباشم ) را اجرا نمودم.همچنین اجرای کنسرتو شماره ۱ و ۳ ازپروکوفیف بهمراه ارکستر فیلارمونیک برلین و به رهبری کلودیو آیادو و قطعه سونات مهتاب از بتهوون ( هرچند نام سونات مهتاب عنوانی که در میان عموم رواج یافته است و خود بتهوون همچنین نامی بر قطعه اش نگذاشته است!)
از نواختن چه نوع موسیقی اجتناب میوزید؟ در واقع شما اصلا هیچوقت دست به اجرای قطعاتی از باخ نزده اید و یا اجرای کمی از قطعات قرن بیستم و یا در حقیقت هیچ اجرای از موسیقی معاصر. چرا؟
من به تمامی دوره های موسیقی علاقه مندم. عاشق تمامی دوره ها از جمله باروک تا موسیقی قرن بیشتم . موسیقی باروک برای ساز هارپسیکورد آهنگسازی شده است…
اما در حال حال در طی دو قرن توسط پیانو نواخته شده است
بله حرف شما صحیح است. بسیاری از آثار باخ هنور برای من جنبه و جایگاه مقدسی دارد جرات لمس آنها را ندارم. آهنگسازان توانای بسیاری قبل از باخ وجود داشته اند اما برای من با بیشتر شبیه پدید اورنده و بانی موسیقی کلاسیک میباشد.احترام من برای وی بسیار بالاتر از هنر نوازندگی ام میباشد.
شوخی میکند؟!
در واقع من از سختی تکنیک صحبت نمیکنم وظیفه هر بیان کننده (نوازنده) تنها بالا بردن تعبیر بیانی آن اثر نیست چیزی که وی مینوازد (باخ) بیشتر از حد معمول قدرتمند و ممکن پذیر برای تعبیر است باخ برای من بالاترین سطح ممکن است باخ یک دنیا میباشد.
۱ نظر