خط محیطی ساز: نکته مهم در ساخت ساز فرم داخلی آن بود یعنی قسمتی که کلافها و زوارها بر روی آن تنظیم می شدند. استرادیواری قالب های چوبی خود را با استفاده از نقشه های مربوطه که بر روی کاغذ ترسیم کرده بود، می ساخت.
در ویلن ها، ویولاها و ویلن سل ها که مهمترین و وسیع ترین ساخته های استاد را شامل می شوند، هارمونی خطوط بیرونی و تناسبات بین سطوح مختلفی همچون، قسمت بالائی، قسمت پائینی و قسمت میانی که در بین دو قسمت بالائی و پائینی قرار دارد، منحصراً نتیجه ذوق، توانایی و خلاقیت هنرمند نبوده است، بلکه همیشه تحت تأثیر یک طرح (تصور) هندسی مطابق با تناسبات دقیق و ثابت، حتی در مواردی که اندازه ها و ابعاد تغییر می یافتند، بوده است.
چنین تصور می شود در بعضی اوقات، زمانی که او در تناسبات تغییری به وجود می آورده است، آزمایشات زیادی را برای این کار انجام می داده، چنانچه او در ویلن بزرگ شده خود در سوم ژوئن سال ۱۶۹۲ که تناسبات آن برای ساخت چندین ویلن که بهترین آنها Harisson بوده، بکار رفته، آزمایشات فراوانی را ترتیب داده بود.
قالب کلاف با علامت اختصاری P برای ویلن، ساخته
استراد در سال ۱۷۰۵ موزه Civic Cremona
بعدها مدل دیگری با همان نسبت ها اما کوچکتر به سرعت جایگزین این مدل شد. تاریخ این مدل ۶ دسامبر همان سال است که با همان حروف ثبت شده اند،البته این حروف آنقدر کوچک هستند که تنها با پاک کردن گرد و غبار دیده می شوند.
قالب کلاف با علامت اختصاری B برای ویلن، ساخته
استراد در سوم ژوئن و ششم دسامبر سال ۱۶۹۲ Civic Cremona
پس از تشکیل مثلث ۲ w – ۱ w – y، نقاط B و C مشخص می گردند. نقطه B معرف مرکز صوتی ساز و یا مرکز ثقلی است که صفحه رو را به دو قسمت مساوی با یک وزن یکسان تقسیم می کند.
ویلن Harrison ساخته استراد به سال ۱۶۹۲
در امتداد این نقطه شکافهای دریچه های صوتی ff و پایه های خرک قرار می گیرند.
نقطه C یعنی نقطه بالایی متقارن با نقطه B، نشان دهنده بیشترین فضای ضخامت در صفحه زیر است.
ساختار هندسی خط محیطی قالب ویلن که از روی مدل اصلی G ساخته استراد رسم شده است.
نقاط ۱ M و ۲ M از تماس کمانهایی به مرکز E و شعاع CF، نقاط ۱ L و ۲ L از تماس کمانهایی به شعاع CG و به مرکز D بدست می آیند.
در ضمن نقاط S و R از ساخت R – P که برابر با F – Y هستند، حاصل می شود. حال خط محیطی سمت چپ قالب را می توان با توجه به مطالب زیر تعیین کرد:
– قسمت بالائی: به مرکز M و شعاع M-T کمان شماره های ۱ و ۲ مشخص شده در تصویر رسم می شود، کمان ۲ و ۳ به مرکز ۱ M و شعاع T – ۱ M و کمان ۳ و ۴ به مرکز E و شعاع E-Y زده می شوند.
قالب G که ویلن Cremonese
در سال ۱۷۱۵ از روی آن ساخته شده است.
– قسمت پائینی: از نقطه L و شعاع L-V کمان ۵ و ۶، از نقطه ۱ L و شعاع L1 – V کمان ۶ و ۷ و از نقطه E و شعاع E – W کمان ۷ و ۸ رسم می گردند.
– بخش میانی: از نقطه R و شعاع R – P کمان ۹ و ۱۰ ایجاد می شود و نقاطه فوقانی با شعاع EF و نقاط تحتانی با شعاع DG بدست می آیند.
طرح خطوط بیرونی قالب نتیجه کمانهای دوایر مختلف است که این دوایر با پرگار رسم می شوند، البته با استثناء جاهائیکه قالب در گوشه های صفحه رو و زیر کمی بزرگ می شوند.
قصد بر این بود که با ایجاد اصلاح بصری صرف، این قسمتها ظریف تر از آنچه که در واقع هستند به نظر برسند.
ما فکر می کنیم داشتن یک درک هندسی از اینگونه و این شیوه طراحی با پرگار، تناسبات خاص سازهای استرادیواری قابل اقتباس باشند.
متاسفانه عکس با کیفیت نازل بر روی سایت ارائه شده و حتی با چشم مسلح! هم نمی توان از توضیحات ارائه شده برای عکس استفاده نمود، لطفا این مورد رو تصحیح کنید تا مطالب قابل استفاده گردد.در ضمن در صورتی که توضیحات فنی بیشتری در جهت واضح تر شدن مطلب بصورت پاورقی و یا… به متن اصلی از طرف ارائه کننده محترم اضافه می گردید مطلب بسیار با مفهوم تر و جذاب تر می گردید.
متاسفانه شخصا بعد از پی گیری مستمر سیزده قسمت از این مجموعه به این نتیجه رسیده ام که این حجم تعریف و تمجید از سیمون ساکونی بیشتر به تخصص او در ویولن سازی و تعمیر باز می گردد و نه به اطلاعات دادن به دیگران! و بیشتر او برای خود شخص بزرگی بوده نه برای دیگران!و در واقع این جمله در ابتدای این کتاب به درستی بیان شده است که: نویسنده کتاب از اطلاعات بیشتری در زمینه چگونگی عملکرد استرادیواری مطلع بوده است، که در کتاب محسوس نیست!!!و بدین دلیل فکر می کنم که اگر هدف آشنا کردن بیشتر فارسی زبانان با این حرفه است لازم است تا طی مقالاتی مسائل این کتاب بیشتر از طرف ارائه کنندگان، توضیح داده شود.