او در رشتۀ نوازندگی، خود صاحب سبکی منحصربهفرد بود. قدرت آرشه و تکنیک برجستۀ او در بهکارگیری از ظرایف موسیقی کلاسیک مثل پوزیسیونهای بالا تا نزدیک خرک و آرشهپرانیهای مخصوص تحسینبرانگیز است.
علاوه بر نبوغ در نوازندگی، تجویدی با قریحه و ذوق سلیم در خلق آهنگهای اصیل ایرانی، توانسته صدها ترانه زیبا را با صدای هنرمندان نامدار به اجرا درآورد.
تجویدی، بعد از روحاللّه خالقی نخستین آهنگسازی است که ملودیهایش را خود برای ارکستر تنظیم کرده و نوشته است وگرنه بزرگانی چون محجوبی و حسین یاحقی، تنظیم و ارکستراسیون ملودیهای زیبایشان را به روحاللّه خالقی و جواد معروفی واگذار میکردند و در عمل، بیشتر خود را نوازنده میدانستند تا نواساز.
در آن سالها، آثارسازی / ارکستره و «آهنگ ـ ترانه»های علی تجویدی با صدای خوانندگان مشهور آن زمان، در رادیو اجرا میشد و بسیاری از آنها جزو خاطرات مردم و نشانههای موسیقی تهران آن عصر شده است. گرایش شدید او به سلیقۀ موسیقایی و هنری استاد مرتضیخان محجوبی در این آثار (نمونه: آهنگ ـ ترانه «مرا عاشقی شیدا» با کلام منیره طه) بس بارز و آشکار است.
او در این سالهای کار، گاه جانشین صبا در کلاس ویولون (هنگام بیماری و یا سفرهای استاد) و گاه به تدریس در هنرستان موسیقی ملی مشغول بود و کلاس ویولن خود در محلۀ میدان ژاله (شهدای امروز) را هم داشت. معاشران او از اهالی شعر و موسیقی و عرفان بودند و او هنرمندی بود که با رفتار شایسته، احترام هنر خود را از هر مجلس و محفلی حفظ میکرد.
شخصیت نوازندگی ویولن او، همانطور که موسیقیشناس فقید، زندهنام حسینعلی ملاح نوشتهاند؛ حکایت از نوعی به هم پیوستگی منطقی جملات، وضوح واژگان موسیقی و روش صحیح جملهبندی با استفاده از توالی مبتدا و خبر و سایۀ فنون بلاغی موسیقی را دارد. در تکنوازیهای استاد گویی با متنی ازپیشنوشته مواجه هستیم که روان و سلیس خوانده میشود و حتی انگار ویرگولها و نقطهگذاریهای آن نیز با دقت رعایت شده است.
نگارنده چندین بار وصف استواری و استحکام مطالب ساز استاد تجویدی را از زبان استاد کامل جناب حسن کسایی شنیده و در قیاس با بسیاری از نوازندگان ویولن که به غلط و بدون پشتوانۀ ردیفشناسی، ادعای بداههنوازی دارند، سخن استاد کسایی قرین حقیقت یافته است. برخورد او با ردیفهای موسیقی، همیشه از منظری عاطفی و احساساتی بوده و هیچوقت ردیف را یک سلسلهتمرینهای خشک تکنیکی و یا ملودیهای غیرقابلتغییر ندیده است: «من وقتی آهنگی به ذهنم میرسد، چنان غرق در زیباییهای نهفتۀ آن ملودی هستم که یادم میرود آن ملودی در چه دستگاه یا آوازی است.»
او نغمهپردازی را با تداعی مشقهای ردیفی انجام نداده و موسیقی را از دل و درون خود ادراک کرده است. آشنایی تحسینبرانگیز او با ادبیات منظوم و منثور فارسی و توانایی در «نشاندن» اشعار مناسب روی هر گوشۀ ردیف (بهویژه هنگام آموزش ردیفهای ویولن)، مخصوص خود اوست و به غنای ساختههای او کمک بسیاری کرده است.
۱ نظر