ارکستراسیون ایرانی و سیمرغ
سابقه ی گروه نوازی در موسیقی ایرانی، با رعایت و توجه به قواعد مرسوم آن به گروه مرحوم فرامرز پایور بازمیگردد. سازبندی این گروه به استانداردی برای گروه نوازی در موسیقی ایرانی بدل شد: یک کمانچه و یک قیچک (به عنوان سازهای زهی کششی، و قیچک به عنوان قسمتی از صدای آلتوی گروه)، نی، تار، عود، سنتور، رباب و بالاخره تنبک که تکنیکی ترین ساز کوبه ای در موسیقی ایرانیست. به دلیل سابقه ی کم گروه نوازی، سازهای موسیقی ایرانی بی توجه به چنین نیازی ساخته شده اند؛ به گونه ای که با دقت در سازهای ارکستر سمفونیک درمی یابیم که در هیچ یک از سه گروه سازهای آن سازی مضرابی (به عبارت بهتر، سازی با صدای غیر ممتد) وجود ندارد و حتی پیانو نیز جزو سازهای ارکستر نیست.
چنین مساله ای در تطبیق دقیق مضراب های سازهای مختلف آشکار می شود. علاوه بر مساله ای که ذکر شد، محدودیت های آکوستیک نیز مزید بر علت شده اند تا پدید آمدن ارکستری کاملا ایرانی بسیار دشوار باشد.
از سوی دیگر سازهای غربی هم در بسیاری مواقع توانایی اجرای ظرائف موسیقی ایرانی را ندارند. بعد از ظهور جریان چاووش و خالی شدن صحنه ی موسیقی دستگاهی ایرانی از هرگونه عنصر غربی بود که گروه نوازی کاملا ایرانی نیز گسترش پیدا کرد. سازبندی رایج گروه های زاده شده از دل جریان چاووش (عارف و شیدا ) سلطه ای قدرتمندانه بر جریان موسیقی ایرانی داشته و همچنان دارند.
ارکستر مضرابی ِ حسین دهلوی یکی دیگر از تلاش های مهم در این عرصه بود که به خلق ارکستری بزرگ انجامید که تماما از سازهایی مانند تار، سنتور، قانون، عود و دیگر سازهای مضرابی بهره می جست (البته سازهای محلی که توانایی همنشینی با سازهای موسیقی شهری ایرانی را ندارند نتوانستند خود را در گروه ها تثبیت کنند).
باید در نظر داشت که این ارکستر به عنوان گزینه ای در کنار دیگر گونه های اجرای موسیقی ایجاد شد نه به عنوان ارکستری که دارای جایگاهی همانند ارکستر سمفونیک در موسیقی غربی ست و آثار تنظیم شده برای آن دارای خصوصیات خاص خود بودند.
در سالهای اخیر به نظر می رسد که میل غالب در سازبندی و شکل اجرایی موسیقی ایرانی در حال تغییر است؛ و بارزترین مصداق آن علاقه ی شدید و قابل توجه موسیقی گران به ساخت سازهای جدید با رنگ ها و گستره های جدید است؛ اما آنچه که در این میان جالب توجه است این است که اکثر این سازها از خانواده ی سازهای زهی کششی (مانند خانواده ی ویلن و یا کمانچه) هستند.
در گفت و گویی که نگارنده با پویا سرایی، تکنواز سنتور و کنسرت مایستر ارکستر سیمرغ داشت، وی به این نکته اشاره کرد که موسیقی دستگاهی ایرانی در حال تغییر بنیان از سازهای مضرابی به سمت سازهای کششی است و به عنوان نمونه به مطرح شدن نام های کمانچه نوازان به اندازه ی نوازندگان سازهایی مانند تار و سنتور در جامعه ی موسیقیایی ایران و هم چنین تلاش های نسل جدید (مانند علی قمصری) برای دست یابی به ترکیبی موسیقیایی بر اساس سازهای زهی- کششی اشاره کرد (اشاره وی به “کوارتت زهی ایرانی” در اثر “سرو روان” که مشتمل بر دو کمانچه، یک کمانچه آلتو و یک کمانچه باس است می باشد).
این نکته در ارکستر سیمرغ هم کاملا محسوس است، و خانواده ی سازهای آرشه ای در این ارکستر جایگاهی رفیع دارند: کمانچه ها، کمانچه آلتوها، قیچک آلتو و قیچک باس ها.
۱ نظر