گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

قاسمی: بدون نقص وجود ندارد!

من گفتم باید ادبیات کرال داشته باشیم، در همین ارمنستان همسایه خودمان، کومیتاس تمام قطعات محلی را نه تنها جمع آوری کرده؛ خوب ما خیلی ها را داشته ایم که زحمت کشیدند و جمع آوری کردند- بلکه این قطعات را چهار صدایی برای کر، نوشته است. البته در موسیقی ما چون بحث مقام ها و ربع پرده ها وجود دارد و در مورد هارمونی بحث هست که اصلا موسیقی ایرانی باید هارمونیزه بشود یا نشود ولی قطعا کسانی هستند که می توانند این کار را بکنند.

این موضوع را که گفتید الان یادم افتاد که آقای علیزاده یک قطعه ای دارند “ای لاله خفته در خاک و خون” که برای ۲ تار و یک عود و گروه کری هست که البته کر که چه عرض کنم، یونیسون می خوانند! جالب اینجاست که عود و آن دو تار تنظیم شده اند (چند صدایی هستند) ولی وقتی به خواننده میرسد به این فکر نمی افتند که گروهی که با هم می خوانند خیلی منطقی تر هست که چند صدایی باشد تا یکصدایی.

البته آقای علیزاده این تجربه چند صدایی را در کارهای دیگرشان مثل آوای مهر، نوبانگ کهن و … به صورت ایرانی انجام دادند یعنی هموفونی نیست و پولیفنی هست، چون من هم معتقدم که موسیقی ایرانی اگر بخواهد چند صدایی شود به صورت هموفونی چندان جالب نیست و موسیقی ایرانی را با پولیفونی راحت تر میتوان چندصدایی کرد.

یکی از ضعفهایی که ما داریم این هست که امیدوارم اهنگسازی دلش بسوزد یا خودم وقت پیدا کنم بخشی اش را حداقل انجام دهم؛ خانم آقای سنجری می گفت از سال ۱۳۱۲ یا ۱۳۱۰ که مدرسه میرفتند، خود روبیک (گریگوریان) این قطعات را (آوازهای محلی با تنظیم روبیک) با آنها کار می کرده.

از آن زمان هنوز کسی نیامده که حداقل ۱۰ تا ترانه محلی دیگر را با همان هارمونی {برای کر تنظیم کند}گرچه که همان هارمونی خیلی قدیمی هست، چون میدانید آن هارمونی از هارمونی هایی است که اگر ملودی را از روی آن بردارید، صدای زیرش اصلا ایرانی نیست، مهم نیست اصلا به همان شکل، ولی بصورت یک مجموعه که مثلا بروید انتشارات بتهون یا پارت داشته باشند.

انتشارات پارت چنین چیزی ندارد.

چرا دارد ولی بصورت زیراکسی میدهد، خریدار ندارد، مگر چند نفر کر می خوانند؟{که چنین کتابی چاپ شود}متاسفانه! یکی از ایده هایی که دادم به سازمان فرهنگی که دارد اجرا میشود، البته این هم چیز دیگری در نظرم بود و به شکل دیگه ای اجر میشود ولی همین صرف انجام دادنش هم غنیمت است، این که همه فرهنگسراها کر داشته باشند.

وقتی ما با تعداد زیادی مواجه هستیم میشود برای این تعداد زیاد سطح تایین کرد، یعنی اینکه اگر ما پنجاه خواننده داشته باشیم، اگر یک نسل از اینها بگذرد نسلشان منقرض میشود. اصلا خدایی نکرده اتوبوسشان تصادف میکند همه شان میروند! ولی مثلا اگر ما دوهزار تا خواننده داشته باشیم، دوهزار خواننده خیلی معمولی در حدی که یک دوره شش ماه سلفژ رفته باشند و حالا با این دوهزار خواننده مثلا صد گروه کر تشکیل دهیم، این گروه ها ممکن است کر های بسیار معمولی ای باشند ولی از میان اینها میشود سه یا چهار تا کر خوب یا بسیار خوب در آورد.

چیزی که موسیقی خارج از ایران را از ما متمایز میکند که (میگوییم) وای چه اجرا های درخشانی دارند، این نیست که همه آنها عالی اند بلکه موزیسین زیاد و در سطوح مختلف دارند. مثلا شما بگویید در ایران ما چند نوازنده ویولون آلتو داریم؟ یکبار از یکی از نوازنده های آلتو پرسیدم، سی نفر میشوید؟ از کسی که در هنرستان دارد آلتو میزند کلاس دوم راهنمایی است تا والودیا تارخانیان!

تازه آلتو کجا و ابوا و فاگوت کجا!؟

گفت سی نفر که هیچی، هجده نفر هم نمیشویم. وقتی که تعداد این قدر کم است، طبیعی است که این اتفاقات هم می افتد. در نتیجه گستردگی صرف نظر از کیفیت؛ کر باید گسترده شود، چیزی که میتواند کر را گسترده کند ادبیات کر است، یعنی این کتاب روبیک که بچه ها می خوانند و دوستش هم دارند چون کسانی هم که موزیسین نیستند با قطعات محلی ارتباط برقرار میکنند، اما چیز دیگری به جز این نیست، اگر این کتابها شش یا هفتا بشوند، این کتابها خیلی کمک میکنند و این ادبیات کمک میکند به بقا و گسترش کر در ایران.

تا حالا به اینجا رسیدید که در تمرینها ببینید که همین قطعات که خیلی هم مشکل نیست بدون نقص است و میشود یک ضبط عالی از آن گرفت؟

من شخصا” به عنوان موزیسین فکر میکنم چیزی به عنوان بدون نقص وجود ندارد! نقص همیشه هست ولی ممکن است کوچک یا کوچکتر و کوچکتر باشد. چیزی نبوده است که من راضی به ضبط آن باشم. قطعاتی اجرا کرده ایم که با کیفیت کنسرت، بسیار خوب بوده اند، مثل کنسرت پارسال ما در جشنواره که اینجا باید بگویم، کری در ایران نداشته ایم که یک رپرتوار از موسیقی کر قرن بیستم اجرا کند؛ بارتوک، گلاک … همه یا قرن بیستمی بودند یا اواخر قرن نوزدهم. همه امپرسیونیسم یا قرن بیستم بود که بعضی خیلی خوب اجرا شد ولی در حدی نبود که من راضی باشم که مثلا CD کنیم.

البته چنیدن سال است که قصد داریم برای معرفی گروه آنها را منتشر کنیم، برای این کار یک سری متریال داریم از اجراهای زنده مان. ولی CD ای که از فروشگاه ها پخش بشود، فعلا زود است برای این گروه.

فایل صوتی از مصاحبه :

Audio File قسمت هفتم

یکسری کارها هست که لازم است ضبط شوند تا مردم با آنها آشنا شوند، مثل “آزادی” خانم گلنوش خالقی که کرها زیاد اجرایش کرده اند ولی کسی آنرا ضبط نکرده است یا قطعات روبیک گریگوریان…

حق باشماست، حتی از آنها هم اجرای تمیزی ضبط نشده است. میشود این کار را کرد، من چند سال پیش با آقای صدیقی، مدیر نشر هرمس صحبت کردم و ترقیبشان کردم که چنین کاری بکنند؛ چون واقعا چیزی که شما گفتید میشود {انجام داد}. یکمقدار تلاش و کوچکتر کردن گروه را میخواهد، یعنی از هر گروه ۵ نفر، بهترین ها را انتخاب کنم، یک کر ۲۵ نفره… قطعا” نباید در استودیو ضبط شود و در جایی ضبط شود که برای کر ساخته شده است، کلیسایی، راهرویی … !

این را هم بگویم که در دانشگاه هنر یک راهرویی هست که کنسرت ها را آنجا برگزار میکنند که خیلی هم خوب صدا میدهد. چون ما نمیتوانیم چهار صدا را از هم جدا کنیم و بعد میکس کنیم! {در این صورت} حس کرال اثر از بین میرود، ضمن اینکه موسیقی کرال بسیار ظریف است، ریتارد ها و توقف های ظریفی دارد که حتما باید با هم ضبط شود.

برای همین می گویم، محیطی که برای کر آکوستیک خوبی داشته باشد نه یک استودیو؛ این ۲۵ نفر به ایستند و با یک میکروفونی که با زاویه باز میگیرد…

من هم به آقای صدیقی گفتم ولی آنها گفتند که سیاست ما حمایت از آهنگسازانی است که کارهایی را میسازند در حالی که ما کارهایی که اجرا میکنیم همه یا کلاسیک هستند و یا کارهایی که مربوط به آهنگسازان قدیمی مثل آقای روبیک گریگوریان است که ایشان فوت کردند. به هرحال نشد ولی اگر حامی ای باشد که در این کارها سرمایه گذاری کنند، میتوانیم این کار را انجام دهیم و خوشحال میشویم.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

دیدگاه ها ۲

بیشتر بحث شده است