گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

از آخرین نوازنده تا اولین آهنگ‌ساز (۲)

خالقی استاد یافتن ملودی‌های زیبا بود. او در راس تاریخی قرار دارد که برای اولین بار به همت وزیری آغاز گردید و موسیقی ایران از یک موسیقی محفلی به موسیقی کلاسیک این کشور تبدیل شد. اولین کوشش‌ها برای خلق موسیقی مستقل و بدون کلام را نیز باید در کوشش‌های خالقی ردیابی کرد. او در ادامه‌ی فعالیت های وزیری توانست ظرفیت‌های جذابی از دستگاه‌های ماهور، راست‌پنجگاه و غیره را به عرصه‌ی ارکستر کشاند و موسیقی ایرانی را تبدیل به مضمونی کند که امروزه آهنگ‌سازانش قادرند حتی در فیلم‌ها نیز از تنوع دراماتیزه‌ی آن بهره‌برداری کنند. استفاده‌ی بجا از سازها و به‌ویژه کاربرد آن‌ها به‌صورتی که بتوانند حالات ویژه و متنوع انسانی را آشکار سازند و به شنوندگان القا کنند، یکی از مهم‌ترین رویدادهایی بودند که با کوشش‌های خالقی آغاز گردیدند. این خالقی بود که با آثار خود توانست فضایی در عرصه‌ی این هنر پدید آورد که حاصلش امروزه ظهور آهنگ‌سازانی با قابلیت خلق آثاری متنوع است.

خالقی خود خوب می‌دانست که هنر زنده و پرمایه نیازمند به تبارشناسی اخلاقی ویژه‌ی خالق خود دارد. او می‌دید که موسیقی ایران به‌دلیل فقدان حضور ارزشی خود در فرهنگ ما چگونه به‌وجه تراژیکی تبدیل به ساختاری مریض برای محفل‌های بسته‌ی آدم‌هایی ناتوان از اندیشه‌ورزی شده‌ است.

او تمامی کوشش خود را به‌کار برد تا این مشکل بیمارگونه از موسیقی را مبدل به حضوری ارزشی و خردورزانه کند. خالقی به‌همین دلیل در هنگام انتخاب شاگردان مدرسه‌ی موسیقی به تبارشناسی اخلاقی آنها اهمیت ویژه‌ای می‌داد.

خالقی و صبا دو رکن احیاکننده‌ی موسیقی ملی ایران می باشند. دو رکنی که در مرکز آنها وزیری بزرگ و خردمند قرار دارد. کسی که میراث مشروطه را به موسیقی ما دمید و زمینه را برای فعال کردن جوانان مشتاقی چون خالقی و صبا فراهم نمود. این سه هنرمند توانستند موسیقی ملی کشورمان را در مسیری قرار دهند که دیگر هیچ‌گاه با هجوم تعصب نادانان به قرطاس بازی مشتی هوس‌ران بدل نشود.

امروزه با استادانی که از طریق همین مکتب موسیقی ملی ایران بالنده شدند آشناییم. نام‌هایی چون جواد معروفی، حسین دهلوی، فرهاد فخرالدینی و کامبیز روشن‌روان از جمله‌ی آن‌ها هستند. در میان این آهنگ‌سازان با نام‌هایی چون فرامرز پایور آشنا می‌شویم که کوشش کرد این مکتب را دارای تنوع در سبک‌های مختلف کند.

جریان اثرگذاری این مکتب بر موسیقی ایران حتی بر مخالفان آن نیز پوشیده نیست. هنگامی‌که جریان سنتی موسیقی که بیشتر به احیا سبک قجری می‌اندیشید تا حرکت به سوی آینده، ناچار شد به دلیل ضرورت‌های انقلاب آثاری ارکستره عرضه کند، به ناچار به سوی همین مکتب موسیقی ملی روی آورد و از دستاوردهای آن برای ارکستراسیون بهره گرفت. این جریان خود نشان می‌دهد که مکتب موسیقی ملی ایران توانسته است حتی نیازهای اولیه‌ی گرایش‌های مخالف خود را نیز تامین نماید.

در ادامه همین کوشش‌ها حتی همین امروز نیز با نسلی جدید از آهنگ‌سازان روبه‌رو می‌شویم که در پی تکامل تجربیات گروه‌های گذشته‌اند؛ آهنگ‌سازانی چون محمدرضا درویشی، کاظم داوودیان، پیمان سلطانی و دیگر عزیزان از جمله‌ی آنها می باشند که فعالیت‌شان نه تنها سبک آهنگ‌سازان این کشور را قدرت‌مند می‌کند، بلکه می‌تواند با تجربیاتی آوانگارد سرانجام به ظهور سبک‌های جدیدی در هنر موسیقی کشورمان شود.

خالقی را باید اولین آهنگ‌ساز موسیقی ملی کشورمان به‌طور حرفه‌ای تلقی کرد. آرزو می‌کنیم حرکتی که خالقی آغاز کرد با کوشش استعدادهای جوان کشورمان به تنوع مختلف در سبک‌ها بیانجامد و موسیقی ایرانی در میدانی گسترده‌تر از مرزهای خود اثرگذار شود.

با امید آن روز

مجله هنر موسیقی

محسن قانع بصیری

محسن قانع بصیری

۱۳۲۸-۱۳۹۶ تهران

نویسنده و نظریه پرداز در زمینه های اقتصاد، فرهنگ، هنر و مدیریت

دانشکده علوم رشته شیمی دانشگاه تهران و دانشگاه جیورجیا آمریکا

۱ نظر

بیشتر بحث شده است