گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

روح‌الله خالقی، آهنگسازِِ فرهنگساز (۱)

روح‌الله خالقی (۱۲۸۵ – ۱۳۴۴)

استاد روح‌الله خالقی از هفت نگاه

تقدیم به سرکار خانم افلیا پرتو نوازنده و معلم نیک سیرتی از فرزندان خلف مکتب استاد خالقی

۱- در کرمان زاده شد در سالزبورگ از دست رفت، در تهران زیست و در شمیران به خاک سپرده شد. پدرش میرزا عبدالله خان از مستوفیان بود که به اقتضای شغلش مدام در سفر بود. اصل و ریشه او و همسر جوان مرگش را به درستی نمی‌دانیم. اقامت روح‌الله در کرمان بسیار کوتاه بود و امروز او را به هر روی کرمانی الاصل می‌شناسیم، چهره او و خانواده اش مادر خواهران و برادرش نیز قرابت‌هایی با چهره کرمانیان اصیل را نشان می دهد، مادرش، وطنش، همسرش و دخترش را از جان بیشتر دوست می‌داشت و بی‌تظاهر از مدافعان حقیقی حقوق زنان کشورش بود. شاید در تمام عمر دیگر گذارش به زادگاهش نیفتاد ولی وابستگی او به اندیشه‌های ترقی خواهان اوایل مشروطیت که شماری از آنها کرمانی الاصل بودند از گفته‌های دوستانش و از باقی مانده کتابخانه اش قابل مشاهده است.

تأثیر پذیری او از روشن فکران اندیشمندی چون میرزا آقاخان و ناظم‌الاسلام یاد او از درویش مشتاق و… روح بی‌تاب کویرانه‌ای که در تنظیم‌های ارکستری او موج می‌زند و انگار روح درد کشیده ایران است که در آثار او بی‌نیاز به‌کلام و صوت انسانی چنین زیبا و تاثیر گذار، به صدا درآمده است.

۲- یکی دو سال پیش از صدور فرمان مشروطیت زاده شد و فرزند دوره مشروطه بود. ولی انگار تمام آرمان‌ها و آرزوهای منورالفکران آن عصر تکرار نشدنی در وجود او جمع بود. تعدادی از هم نسلان او چنین بودند؛ از جمله ابوالحسن صبا و اسماعیل مهرتاش و محمدعلی امیرجاهد؛ ولی اشتیاق به ترقی خواهی و شرایطی به کمال و شخصیت چند وجهی خالقی را هیچ کدام نداشتند. آرمان خواهی او تنها رنگ سیاسی نداشت بلکه ابعاد فردی روان شناختی جامعه شناختی و هنری را نیز پوشش می‌داد.

یک تنه به اندازه چند نفر کار کرد و برای خود خیلی کمتر خواست تا برای بقیه افرادی که از تصدق تلاش و سخاوت او توانسته بودند در موسیقی زمان خود مطرح شوند. دوره باروری زندگی اش در انضباط آهنین عصر رضاشاهی، اغتشاش همه جانبه در سالهای بین شهریور ۱۳۲۰ و مرداد ۱۳۳۲ و تزلزل فرهنگی سال‌های ۱۳۳۲ تا ١٣۴۴ گذشت در همه این سال‌های پر از بحران وی هم خویشتن را حفظ کرد. هم آرمان‌هایش را اعتلا داد و هم به هم نسلان و جوانان نسل بعد از خود میدان رشد را داده و همه این کارهای جان فرسا را به خاطر عشق ژرف و خدشه ناپذیرش به ایران و اعتلای موسیقی ایران، انجام می‌داد.

۳- انسان گرا بود به معنی عمیق اومانیستی آن و این را انگار از فطرت و طبیعت خویش داشت نه از آموزه های بیگانگان و یا پیروی از مدهای روشن فکرانه احساس انسانی در او بسیار قوی بود. عاطفه ای پرشور و پررنگ از لابه‌لای نوشته‌ها و ساخته‌هایش بیرون می‌زند که ذره‌ای از سانتیمانتالیسم و یا تمایلات متظاهرانه در آنها نمی توان سراغ کرد، رعایت حقوق انسانها حتی دشمنانش بخشش‌های کریمانه او و گذشت‌هایش هر کدام داستانی هستند که احترام ما را به او افزون و افزون تر می‌کنند و دریغ و حسرت را در دلمان می‌نشانند که چرا دیگر از این نادره انسان‌ها نشانی نیست و اگر هست حداقل عیان نیست.

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است