همانطور که گفته شد، ساختار هندسی قوس صفحه را می توان به عنوان یکی از علل مؤثر در سنجش میزان مقاومت استاتیکی صفحات در برابر نیروهای وارده، برشمرد. هرچند ساختار هندسی قوس صفحات در مقایسه با ساختارهای هندسی مسطح از جزئیات بیشتری برخوردار است اما در آن نیز قوانین عام فیزیکی و مکانیکی به واقع مصداق دارند.
اکنون برای ساده سازی بررسی مان می توانیم قوس صفحه را بصورت مجموعه ای به هم پیوسته از انحناهای عرضی و یا طولی تصور کنیم و هر یک را مطابق با اهداف و روش های مورد استفاده در تحلیل خود مورد بررسی قرار دهیم.
خطوط عرضی ترسیم شده بر روی سطح خارجی قوس صفحه نمایانگر فرم انحناهای عرضی نواحی مختلف
در تصویر زیر، یک انحنای طولی از قوس صفحۀ ویولن که به صورت یک تاق دو کانونی مشاهده می شود، ترسیم شده است.
(۱)
صفحه در نواحی اتصال خود به ساختار کلافها در دو انتها، در مکان خود مقید است. بریج بصورت عمود بر سطح صفحه بارگذاری شده است (L) و یک نیروی خمشی به صفحه وارد می کند. این نیروی خمشی مؤلفه های افقی نیرو (t) را در پایه های ساختار تاقی شکل سبب می گردد که بخشی از آن توسط نیروی واکنش افقی وارده از سوی کلاف و بلوک های انتهایی مهار می شود و بخشی دیگر منجر می گردد تا ساختار کلافها در راستای نیرو جابجایی اندکی داشته باشد. در این حالت، روشن است که فاصله ی طولی دهانۀ کلاف ها از یکدیگر در سمت صفحۀ رو افزایش خواهد یافت.
با در نظر گرفتن دو نیروی اعمالی (بار L و نیروی واکنش افقی)، مشاهده می کنیم که ناهمراستایی محور کنش (خطوط خطچین) با محور چوب سبب اعمال نیروی رو به بیرون در شکم های قوس (c) می گردد. فاز اول تغییر حالات صفحه در این مرحله رخ می دهد: تحت اثر این نیروها شکم های قوس به سمت بیرون حرکت می کنند و بر ارتفاع و فاصلۀ میان قله ها افزوده می شود.
همچنین نیروی واکنش عمودی وارده از سوی کلافها و بلوکها بر دو انتهای صفحه باعث می گردد تا نیروی وارده از سوی بریج در ناحیۀ میانی تقریبی، جابجایی این ناحیه از صفحه در راستای L را سبب شود. به سبب این نیرو و در فاز دوم جابجایی ها در صفحه، شکم ها بار دیگر به داخل کشیده می شوند و ارتفاع مرکز صفحه و قله ها توأم با مقاومت استاتیکی کاهش می یابد.
اعمال این نیروها و جابجایی های ناشی از آن ها می تواند در کوتاه مدت و یا بلند مدت آسیب هایی جبران ناپذیر را بدنبال داشته باشد. اغلب ضخامت صفحات در ناحیۀ شکم ها به نسبت نواحی دیگر از مقدار کمتری برخوردار است.
همچنین در محدودۀ شکم ها، بدلیل افزایش در مقدار عرض صفحه و فاصله از مهار لبه ها (محل اتصال صفحه به ساختار کلافها) امکان انعطاف و آزادی عمل بیشتری نیز وجود دارد. لذا می توان انتظار داشت که این نیروها در بلند مدت که تغییر حالت در فرم قوس صفحه تا منتها درجۀ تحمل چوب پیشروی کرده است، سبب بروز ترک هایی در مناطقی همچون نزدیکی بلوک های بالا و پایین و دریچه های اف گردد و زمینۀ بروز آسیب های جدی تر را فراهم آورد.
نواحی آسیب پذیر در صفحۀ رو تراشیده شده به روش دو کانونی
مشاهدۀ ترک هایی در نزدیک بلوک های بالا و پایین که محتمل است به دلایلی مشابه آنچه مورد بررسی قرار گرفت رخ داده باشد
در بسیاری از الگوهایی که به عنوان الگوهای آثار دوران طلایی عرضه می شوند، شاهد این هستیم که الگوهای قوس صفحات در حالت افت صفحه ارائه می گردد و تغییرات قابل توجهی که در گذر زمان رخ داده اند بکلی نادیده گرفته می شود. لذا قابل پیش بینی است که عمر مفید آثاری که بر این مبنا خلق می شوند، بیش از پیش کاهش خواهد یافت.
پی نوشت
۱- Andrea Amati ex “Kurtz” Violin ca. 1560, metmuseum.org
۱ نظر