گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

پدرام فریوسفی: به خاطر بی نظمی در ارکستر سمفونیک تهران، همکاریم را متوقف کردم

اگر یک سولیست ویولون ایران بداند میتواند با زدن یک کنسرتو ویولون چایکوفسکی به اندازه یکسال کارش در کلاس و استودیو کسب درآمد کند و مشهور شود چرا وقتش را برای اینکار نگذارد؟! مشکل اینجا ضعیف بودن بخش های حاشیه ای مانند هزینه و پشتیبانی معنوی است. متاسفانه بیشتر مسئولین موسیقی ما، حتی آنهایی که سواد موسیقی دارند هم لیاقت و اطلاعات لازم را برای اینکار ندارند و این باعث افت موسیقی کلاسیک در ایران شده است.

خیلی از اعضای ارکستر سمفونیک تهران الان پنج ماه است حقوق نگرفته اند، آنها هم سه گروه مختلف هستند که از نهاد های مختلفی دستمزد میگیرند!

من به خاطر بی نظمی های ارکستر سمفونیک تهران از این ارکستر خارج شده ام. این آشفتگی از انتخاب قطعات تا مشکل دستمزدها وجود دارد. کل نوازندگان این ارکستر گاهی به اندازه یک فوتبالیست ایرانی دستمزد نمیگیرند! این وضعیت باعث سرافکندگی نوازندگان خوب ما میشود.

با هزینه ای نچندان بالا میشود ارکستر را سرو سامان داد، استادان خوب غربی را برای مستر کلاس دعوت کرد، نوازندگان را به دانشگاه های خوب خارجی فرستاد و … ولی این هزینه ها نمیشود و در همین حد کیفی هم موسیقی می ماند. من با تجربه ای که در کار با نوازندگان خارجی داشته ام میتوانم ادعا کنم که هیچ کدامشان به اندازه ایرانی ها استعداد ندارند ولی همین سوء مدیریتها ارکسترهای ما را به جزو ضعیف ترین ارکسترهای دنیا تبدیل کرده است.

ما سه ایرانی بودیم که در ارکستر بارنبویم نوازندگی میکردیم و او همیشه از کار ما راضی بود؛ در صورتی که از ارکستر بسیاری از نوازندگان را بیرون کرد. من آرزو داشتم یکبار کنسرت بارنبویم را در زندگی از نزدیک ببینم ولی این افتخار برایم بوجود آمد که با وجود همه کاستی ها در موسیقی کشورمان، به حدی برسم که با او همکاری کنم، زندگی کنم و سفر کنم…

البته حتما باید تشکر کنم از حمایتهای همسرم و مادرم که مرا به یادگیری موسیقی ترغیب کرد و همچنین استادانم که من را به مرحله ای از رشد تکنیکی رساندند که بدون حمایت های خاص مسئولین، بتوانم با چنین هنرمندانی کار کنم.

چقدر خود را تحت تاثیر پدرتان زنده یاد شهریار فریوسفی میدانید؟

من همیشه دوست داشته ام مانند پدرم باشم و از نظر اخلاقی مورد احترام دیگران…

مرحوم فریوسفی بر خلاف خیلی از موسیقیدانها که دور از رقابتها هستند، در همه صحنه های مربوط به موسیقی از کنسرت تا ضبط حضور داشت و به تعبیری جای همه را هم تنگ کرده بود! ولی نشنیدم کسی با او دشمنی داشته باشد، دلیل این را در چه میبینید؟

دلیل این برخورد همکاران همان فضائل اخلاقی است که گفتم. من به عنوان فرزند ایشان سالها از نزدیک شاهد نوع برخورد های ایشان با افراد مختلف بودم و همیشه تلاش میکنم خودم را به آن جایگاه برسانم.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

دیدگاه ها ۸

  • اگر یک سولیست ویولون ایران بداند میتواند با زدن یک کنسرتو ویولون چایکوفسکی به اندازه یکسال کارش در کلاس و استودیو کسب درآمد کند و مشهور شود چرا وقتش را برای اینکار نگذارد؟! جناب فریوسفی، هر چند رفاه زندگی انسان از تامین درآمد به میزان کافیست، اما نباید همه چیز را در هنر از زاویه درآمد ببینیم. تمامی موارد و مشکلاتی که در این مصاحبه ها اشاره کردید وجود داردو اهل فن نیک به آن واقفند، اما عشق یک نوازنده به نواختن ساز و صدای قطعات آن چیزی است که باعث می شود یک فرد به پیمودن چنین راه دشواری ترغیب شود؛ کم نبوده اند افرادی در موسیقی چون موزار که از فقر خود را با سوزاندن نت هایشان گرم کرده اند و اما این راه را به گواه تاریخ نیکو پیموده اند. پس از خواندن این چند قسمت مصاحبه، به این نتیجه رسیدم که ظاهرا این عشق مورد فراموشی قرار گرفته است.

  • آن چه من از مصاحبه آقای فر یوسفی به عنوان یک نوازنده حرفه ای می فهمم انتظار به جای ایشان از سازماندهی حرفه ای ارکستر سمفونیک است. وقتی درباره سطوح حرفه ای صحبت می کنیم میزان درآمد زایی آن حرفه مطرح می شود و مساله حقوق و دستمزد امری اجتناب ناپذیر و به حق خواهد بود.
    فراموش نکنیم که کسب درآمد نه تنها عیب نیست بلکه کاملاً امری هوشمندانه و حرفه ای ست.
    مساله عشق به هر حرفه امری کلی است و شامل هر حرفه ای می گردد. اگر حرفه ای در زمانی خاص جزو حرفه های پر رونق یک جامعه نبوده است (به هر دلیلی) دلیلی بر درستی آن نیست.
    پیشرفت موسیقی ایران نیازمند نگاه حرفه ای به آن است.

  • “من با تجربه ای که در کار با نوازندگان خارجی داشته ام میتوانم ادعا کنم که هیچ کدامشان به اندازه ایرانی ها استعداد ندارند ”

    من انقدر از مزامینی مثل این تنفر دارم که حد نداره….آخه این چه حرفیه که یه نوازنده ی حرفه ای در مورد همکارهای غیر ایرانی خودش میزنه؟؟؟ من به شخصه خودم در کانادا تحصیل موسوقی میکنم و با موسیقیدان های فراوانی چه ایرانی چه غیر ایرانی کار کردم…استعداد ارتباطی به رنگ پوست و نژاد آدم ها نداره…همین خودشفتیگی ها و خود محوری ها ما رو به این عقب ماندگی تاریخی و فرهنگی کشوند !!!

  • ”من با تجربه ای که در کار با نوازندگان خارجی داشته ام میتوانم ادعا کنم که هیچ کدامشان به اندازه ایرانی ها استعداد ندارند”
    این دیگه از اون حرفها بود استاد!!.اخه کی گفته ایرانی ها اینقدر باهوشند.اصلا گفتن همین حرف گواه رد این مطلبه.فکر نکنم هیچ قوم و نژادی تو دنیا اینجور ادعایی بکنن.اصلا همین حرف ها رو زدیم که وضعیتمون اینجوری شده.این چه دلیلیه که چون بارنبویم سه ایرانیو بیرون نکرد پس ما از همه با استعدادتریم!!!
    لطفا یه نگاهی به این لینک بندازین:
    http://en.wikipedia.org/wiki/IQ_and_the_Wealth_of_Nations

  • در پاسخ به دوستی که میزان آی کیو را متذکر شده بودند: این آمار گیری در مورد کشورهایی مثل ایران با اما و اگر فراوان است چراکه شما در مورد ایران به خاطر اختلاق بسیار زیاد میزان سواد و امکانات در مناطق مختلف کشور، با یک جامعه آماری پیچیده رو برو هستید. ممکن است اگر آمار آی کیو در شهر تهران با شهر پاریس مقایسه شود آمار کاملا برخلاف چیزی شما لینک دادید باشد.
    ضمنا آقای فریوسفی نگفتند که چون بارنبویم ما سه نفر را نگه داشت ما از همه با استعداد تریم.
    در پاسخ به دوستی که نت سوزاندن موزار را مثال زدند باید عرض کنم که اولا این مثل برای منظوری که داشتید مناسب نیست، نت آتش زدن برای گرم شدن اقدامی ضد موسیقایی در جهت منافع شخصی است! ضمنا موزار حتما پارتیسون هایش را آتش میزده و پارتیتور ها را نگه میداشته… بعید میدانم اینقدر آثارش برایش کم اهمیت بوده باشد.
    همچنین باید اشاره کنم که با حذف مسائل مادی ما در واقع مسائل هنری را هم با تهدید مواجه خواهیم کرد و گفته آقای فریوسفی واقعا صحیح و حرفه ای است.

بیشتر بحث شده است