گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نقدی بر نقد کتاب «پیوند شعر و موسیقی» (۳)

نمونه های زیادی از انواع فرهنگ های موسیقایی بدوی در جهان وجود دارد که در آنها، نوازنده و آهنگساز و حتی شاعر و خواننده یکنفر است؛ در موسیقی قرون وسطای اروپا هم این پدیده زیاد دیده می شود. ارتباط دادن این مسئله با تفکرات عرفانی و فلسفی ایرانیان، نوعی فلسفه بافی است که متاسفانه در نوشته های نوازندگان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بسیار دیده می شود (۳) ضمن اینکه همین فلسفه بافی هم بدون توجه به مشکلاتی که در اسناد تاریخی اش دارد، دچار مشکلات منطقی است؛ همانقدر که یک اثر بداهه نوازی تحت تاثیر نواخته گذشتگان اش است (۴)، یک قطعه کلاسیک هم در موسیقی غربی، تحت تاثیر تکنیک های هارمونی، کنترپوان، فرم و… گذشتگان اش است.

بر خلاف نظر منتقد، کمتر بودن نام آهنگسازان در موسیقی ایرانی به خاطر نگرش فلسفی آنها نیست، بلکه به خاطر عدم وجود سیستم ثبت و ضبط موسیقی در دوران گذشته است. بخش هایی که به وسیله نت نویسی یا حتی روش سینه به سینه ثبت شده،‌ در بسیاری از موارد دارای نام خالق آن است (۵)، از طرفی نبود نام تصنیف سازان دوره قاجار در کنار تصانیف آنها به دلیل جایگاه پست تصنیف سازی در موسیقی آن دوره بوده است. (۶)

منتقد در ادامه می نویسد: «کتاب «پیوند شعر و موسیقی آوازی» استاد دهلوی ضمن اینکه تجربه‌ی شخصی باارزش است، اما در واقع ادامه‌ی راه تحول موسیقی ایران است که از اواخر دوره‌ی قاجاریه آغاز گردیده است و راه خود را بدون نگاه به ارزش و اصول هنر و ادبیات و موسیقی ایران ادامه داده است»؛ در پاسخ این منتقد گرامی باید گفت، ارزش و اصول هنر و ادبیات ایران، چه بوده است که در دوره های بعد نگاهی به آن نشده است، ضمنا باید مشخص شود که ارزش و اصول هنری مورد نظر در واقع مربوط به چه دوره زمانی است؟ قاجار؟ پیش از قاجار؟

در ادامه منتقد با عنوان کردن منظور خود از جوهر موسیقی ایران کمی به فهم مخاطب از منظور خود کمک می کند: «استاد دهلوی هم به مانند اکثر آهنگسازان دوران معاصر بدون در نظر گرفتن جوهر موسیقی ایرانی (بداهه‌سرایی) اقدام به تصنیف موسیقی ایرانی برای ارکستر کرده‌اند که این مشکلاتی را از جمله تلفیق شعر و موسیقی در قطعات آوازی ایجاد کرده است.» در پاسخ به این منتقد گرامی باید گفت اولا چرا باید بداهه نوازی را «جوهر» موسیقی ایرانی دانست؟ آیا بداهه نوازی از فواصل و ریتم های ایرانی موضوعیت مهم تری در موسیقی ایرانی دارد؟ دوما مباحث کتاب «پیوند شعر و موسیقی آوازی»، بیشتر بر اساس پیوند شعر و موسیقی و مسائل مربوط به آکسان های کلام (البته به صورت تاکید فرکانسی و نه شدت صوت) و نوع تقطیع کلمات تاکید دارد و این مباحث هم طبعا مربوط به موسیقی آوازی است نه ارکسترال! موسیقی آوازی هم می تواند ارکسترال باشد هم غیر ارکسترال ولی موارد یاد شده در هر دو آنها کاربرد دارد.

پی نوشت

۳- نگاه کنید به مقالات: «یادآوری های پیرامون بررسی سه شیوه هنر تک نوازیدر موسیقی ایرانی، پژوهش مجید کیانی (I)»،
مجید کیانی و “طبیعت در هنر موسیقی” (I)
، لطفی، نظریه پرداز-پژوهشگر (I)

۴- محمدرضا لطفی به عنوان یک مدافع مهم بداهه نوازی در موسیقی ایرانی، اعتقاد داشت: جدید بودن جملات در بداهه نوازی نادر است و بیشتر جملات اینگونه اجراها، ترکیب جملات قدماست که در ذهن ما دسته بندی شده و ارائه می شود. (برداشت از یک مصاحبه صوتی به زبان انگلیسی و پاسخ گویی به زبان فارسی)

۵- نمونه های بسیاری از نامهایی که در ردیف وجود دارد، شاهد اراده ای برای به خاطر سپاری خالقان این آثار است.

۶- مراجعه کنید به فصل دوم کتاب «پیدایش موسیقی مردم پسند در ایران» در باب تصنیف پیش از دوره مشروطه.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است